» اخبار ایران و جهان » دانش‌آموز ماهر رویای آموزش‌وپرورش بی‌مهارت؛ تحول بنیادین روی کاغذ
اخبار ایران و جهان

دانش‌آموز ماهر رویای آموزش‌وپرورش بی‌مهارت؛ تحول بنیادین روی کاغذ

آذر 20, 1395 0010

«دانش‌آموز ماهر» و «آموزش‌وپرورش بی‌مهارت» پارادوکس تلخی را پیش روی سیاست‌گذاران نظام آموزشی گذاشته است و به‌رغم تأکیدات سند تحول بنیادین شکاف اقتصاد و سیستم آموزشی هرروز عمیق‌تر می‌شود.

 

خبرگزاری مهر – گروه جامعه: یکی از اهداف اصلی در آموزش‌وپرورش و در حالت کلی، نظام آموزشی هر کشوری تربیت نیروی متخصص و ماهر است و اهمیت این موضوع در کشورهای درحال‌توسعه دوچندان است.

در برخی کشورهای دنیا نیز بر مبنای رویکرد نیاز به نیروی کار، برنامه‌ریزی آموزشی صورت می‌گیرد و اساساً تربیت نیرو در مسیر نیازمندی‌های بازار کار قرار دارد.

وقتی به موضوع اقتصاد آموزش‌وپرورش پرداخته می‌شود هدف تنها تمرکز بر روی منابع مالی مورد نیاز و یا جلب مشارکت‌های مردمی و بخش خصوصی برای تأمین هزینه‌های این بخش نیست، بلکه در طرف مقابل باید توجه جدی به خروجی این نظام آموزشی نیز داشت.

زمانی می‌توان آموزش‌وپرورش را «بهره‌ور» نامید که هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری صورت گرفته در این بخش منجر به ستانده‌ها و خروجی‌های مناسب ازجمله تربیت نیروی ماهر شود.

منافع حاصل از آموزش‌وپرورش بر اساس سطوح مختلف آن متفاوت است، اگر از آموزش‌های عمومی و پایه در دوره ابتدایی انتظار داریم که افراد باسواد شده و خواندن و نوشتن را یاد بگیرند اما انتظارات در آموزش‌های سطوح بالاتر متفاوت است.

کارشناسان معتقدند که آموزش‌های پایه، سکویی برای پرش به‌سوی آموزش‌های بالاتر است و منافع حاصل از آموزش‌های این سطح بسیار متفاوت‌تر از آموزش‌های متوسطه و عالی است. به‌طور مثال در جوامع پیشرفته سواد خواندن و نوشتن به‌تنهایی نمی‌تواند پول‌ساز باشد اما در عوض کسانی که دارای مهارت‌های عالی هستند تا زمانی که از سوی جامعه تقاضایی برای آن مهارت وجود داشته باشد می‌تواند منجر به دستمزد و درآمد برای این افراد شود.

با این تفاسیر آموزش‌وپرورش و منافع حاصل از آن از یک نظر کاملاً اقتصادی هستند و باید نمود این موضوع را در سیستم آموزشی هر کشوری دید.

نیم‌نگاهی به اسناد بالادستی، بیانات رهبر معظم انقلاب، نگرش مسئولان ارشد مانند رئیس‌جمهور و وزیر آموزش‌وپرورش نشان می‌دهد که در سیستم آموزشی ایران نیز ضرورت توجه به این حوزه مورد تأکید قرارگرفته است ولی واقعیت میدانی، خود گویای کاستی‌های جدی در اجرای سیاست ها است.

آیا باید همه یک مسیر را طی کنند؟

شاید مهم‌ترین و کلیدی‌ترین تأکیدات در زمینهٔ لزوم مهارت افزایی در آموزش‌وپرورش را بتوان در بیانات رهبر معظم انقلاب دید که به‌صورت دقیق به چالش جدی نظام آموزشی پرداخته‌اند.

طبق گزارش‌ها، ۱۲ هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همه دانش‌آموزان بااستعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟ایشان در دیداری که اردیبهشت‌ماه امسال با هزاران نفر از معلمان داشتند توجه به اهمیت مراکز فنی و حرفه‌ای در «مهارت افزایی و کارآمدی نسل جوان» را یکی از اولویت‌های آموزش‌وپرورش برشمردند و افزودند: طبق گزارش‌ها، ۱۲ هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همه دانش‌آموزان بااستعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟

رهبر انقلاب تأکید کردند: باید استعدادهای دانش‌آموزان شناسایی و پرورش داده شود تا استعدادهای پرورش‌یافته بتوانند منشأ ابتکار در مشاغل و حرفه‌های گوناگون شوند.

نمود دیگر دغدغه‌های رهبر انقلاب را می‌توان در ابلاغ سیاست‌های کلی آموزش‌وپرورش و همچنین سیاست‌های کلی اشتغال دید.

در سیاست‌های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش‌وپرورش کشور در بخش «ایجاد تحول در نظام برنامه‌ریزی آموزشی و درسی» بر تقویت آداب و مهارت‌های زندگی و توانایی حل مسائل و عمل به آموخته‌ها برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزان و تقویت آموزش‌های فنی و حرفه‌ای تأکید شده است.

همچنین در بند دوم سیاست‌های کلی اشتغال نیز لزوم آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار (فعلی و آتی) و ارتقای توان کارآفرینی با مسئولیت نظام آموزشی کشور (آموزش‌وپرورش، آموزش فنی و حرفه‌ای و آموزش عالی) و توأم کردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاه‌های اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آن‌ها یادآوری شده است.

همه این دغدغه‌ها نشان می‌دهد که ضعف‌های موجود در این بخش جدی است و برنامه‌ریزی برای این مشکلات ضروری و حیاتی به نظر می‌رسد.

رئیس‌جمهور: تجدیدنظر کنیم!

رئیس‌جمهوری نیز در فرصت‌هایی که مجموعه آموزش‌وپرورش گرد هم آمده‌اند نیز گریزی به مشکلات موجود در این زمینه زد و با اشاره به‌ضرورت متناسب شدن آموزش‌وپرورش با نیازهای جامعه، افزود: برخی آموزش‌ها، دانش‌ها و مهارت‌ها باید متناسب با نیاز و شرایط جامعه باشد و اگر امروز علم یک دانش‌آموخته برای کاریابی و تأثیرگذاری او در جامعه کافی نباشد، باید راجع به مواد درسی، نحوه آموزش و اینکه چگونه باید فرزندانمان را برای آینده جامعه مهیا کنیم، تجدیدنظر کرد.

وزیر جدید آموزش‌وپرورش نیز از دیگر افرادی است که در همان ابتدای مطرح‌شدن نامش برای وزارت نقدهای جدی بر سیستم آموزش‌وپرورش در زمینهٔ ضعف مهارت افزایی وارد کرد.

دانش آشتیانی در مصاحبه‌هایی که پیش از انتخاب توسط مجلس داشت با انتقاد از سیطره امر «آموزش» بر امر «پرورش و مهارت‌های زندگی» گفت: امروزه مدارس ما در سیطره « آموزش» قرار دارند و امر «پرورش» به دلایل مختلف به حاشیه رانده است. همه باید تلاش کنیم «پرورش» بر «آموزش» سیطره یابد و فعالیت‌های مهارتی و پرورشی در مدرسه‌ها پررنگ‌تر شود زیرا مدرسه‌ها و دانش آموزان نیازمند رهایی از سیطره کتاب‌های درسی و حافظه محوری و کثرت امور آموزشی هستند.

دانش آشتیانی حتی در برنامه‌های خود یک بخش را به بحث تربیت فنی و حرفه‌ای اختصاص داد و «تأکید بر یادگیری مهارت‌های فناوری و کارآفرینی در آموزش عمومی متناسب با آمایش منطقه‌ای و توانایی‌ها و نیازهای سنی دانش آموزان و پایه‌های تحصیلی مختلف جهت توسعه شایستگی حرفه‌ای و اقتصادی دانش آموزان»، «مشارکت در طراحی و تدوین برنامه کلان توسعه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای با توجه به سیاست‌های کلی اشتغال و «افزایش کارایی بیرونی و اثربخشی آموزش‌های فنی و حرفه‌ای برای پاسخگویی به نیاز بازار کار و اشتغال مولد» را از اولویت‌های خود اعلام کرد.

اما همان‌قدر که حرف زدن در مورد اهمیت این موضوع آسان و البته لازم است، عملیاتی کردن اهداف در این بخش به این آسانی نیست؛ وضعیت کنونی آموزش‌وپرورش خود به‌اندازه کافی گویای ضعف‌های موجود و کارهای نشده در این بخش است.

سند تحول بنیادین و راهی که باید رفت

در سند تحول بنیادین نظام آموزش‌وپرورش آمده است که پرورش‌یافته سیستم آموزشی باید «دارای حداقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال باشند، به‌گونه‌ای که در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند. »

اما آیا پرورش‌یافته آموزش‌وپرورش ایران واجد چنین مشخصه‌ای است؟ پاسخ به این سؤال را می‌توان از والدین دانش آموزان، کارشناسان و خود دانش آموزان پرسید و البته پاسخ‌های مشابهی دریافت کرد، پاسخ‌هایی که بیشتر حاکی از عدم رضایت از خروجی آموزش‌وپرورش در این مؤلفه است.

در آموزش‌وپرورش ایران نه دانش آموزان متناسب با استعدادهای خود می‌آموزند و نه آنچه فرامی‌گیرند به توانایی آن‌ها در مقوله مهارت و کارآفرینی کمک جدی می‌کند.

متولیان امر مدعی هستند که در برنامه درس ملی به مقوله مهارت افزایی توجه شده است ولی با حضور میدانی در مدارس و نحوه پرداختن به این موضوع از یک‌سو و آزمودن دانش آموزان می‌توان به نتایج دیگری رسید.

خود دانش آموزان نیز اذعان دارند که در مدارس مقوله مهارت افزایی جدی گرفته نمی‌شود و حتی برنامه‌ریزی جدی برای رشد مهارت‌های دانش آموزان وجود ندارد.

به نظر می‌رسد کل تمرکز وزارت آموزش‌وپرورش برای مهارت افزایی دانش آموزان بر روی رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش متمرکزشده است که آن‌هم همچنان با شرایط مطلوب فاصله زیادی دارد.

از مجموع دانش آموزان دوره متوسطه چیزی در حدود ۴۰ درصد به رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش هدایت می‌شوند و ۶۰ درصد دیگر راهی رشته‌های نظری می‌شوند و عملاً این بخش از دانش آموزان آموزش حرفه‌ای نمی‌بینند.

واقع‌بینانه‌تر نگاه کنیم آموزش‌های فنی و حرفه‌ای برای آن ۴۰ درصد هم دارای اشکالاتی است که در بخش بعدی این گزارش به آن‌ها خواهیم پرداخت، اما همین ۶۰ درصدی که از دایره آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و مهارتی خارج می‌شوند خود یکی از بزرگ‌ترین نقص‌های نظام آموزشی ایران است.

آمــوزش فنی و حرفه‌ای به‌عنوان یک آمــوزش عام فقط به دور خاصــی از گذر تحصیلی و برای بخش معینــی از دانش آموزان اختصاص نــدارد، بلکه باید همه دانش آمــوزان را در برگیردسازمان‌های جهانی در تعاریف مختلفی که از آموزش‌های فنی و حرفه‌ای ارائه می‌دهند تأکید می‌کنند که «آمــوزش فنی و حرفه‌ای به‌عنوان یک آمــوزش عام فقط به دور خاصــی از گذر تحصیلی و برای بخش معینــی از دانش آموزان اختصاص نــدارد، بلکه باید همه دانش آمــوزان را در برگیرد» چراکه همه افراد بعد از پایان تحصیلات در سطوح متوسطه و عالی باید وارد بازار کار شوند و بتوانند با کسب شغلی بار زندگی خود را به دوش بکشند.

اگر بخواهیم به‌نظام آموزشی ایران چه در بخش آموزش‌وپرورش و چه آموزش عالی نمره بدهیم متأسفانه کارنامه این سیستم قطعاً مهر قبولی نخواهد داشت، چه بخواهیم و چه نخواهیم انگشت تقصیر بخشی از مشکلات امروز در بازار کار ایران به سمت آموزش‌وپرورش نشانه گرفته‌شده است و نباید تنها منشأ مشکلات را در نظام آموزش عالی دنبال کرد.

دانش آموزش فارغ‌التحصیل از مدارس ایران نه‌تنها در بعد مهارت‌های زندگی با ضعف‌های جدی مواجه است که در بخش مهارت‌های حرفه‌ای نیز دست‌هایش خالی بوده و چشم به آموزش عالی دارد تا بتواند این کمبود را در دانشگاه جبران کند، هرچند که در دانشگاه‌ها نیز اوضاع چندان تعریفی ندارد تا تسلسل مشکلات همچنان استمرار پیدا کند.

این در حالی است که به گفته مسئولان در برنامه پنجم توسعه پیش‌بینی‌شده بود دانش آموزان شاخه نظری هم یک مهارت شغلی در کنار تحصیل فرابگیرند که به دلیل محدودیت‌های مالی، میسّر نشد!

اما ماجرای ضعف‌های مهارتی تنها مختص به دانش آموزان نظری نیست، مشکل به نوع دیگری در هنرستان‌ها نیز وجود دارد، چالش‌های مختلفی چون نبود نیروی متخصص و امکانات و بسترها در حوزه آموزش فنی و حرفه‌ای موجب شده که انتظارات در این بخش نیز برآورده نشود.

سهم کاردانش و فنی و حرفه‌ای

به گفته مسئولان امر در اداره کل کاردانش وزارت آموزش‌وپرورش هم‌اکنون ۴۰۰ هزار هنرجو در رشته‌های کاردانش مشغول به تحصیل هستند. همچنین در حال حاضر ۱۵۰ رشته به هنرستان‌های سراسر کشور ابلاغ‌شده است.

نمایه‌ای از وضعیت رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش در ایران
تعداد دانش آموزانسهم از کل دانش آموزانتعداد رشته‌هاگرایش رشته‌هاتعداد هنرستان‌ها
۷۶۰ هزار نفر۳۸ درصد۱۵۳ رشته کاردانش

۴۱ رشته فنی و حرفه‌ای

صنعت، کشاورزی، خدمات و هنر۷۱۰۰ هنرستان

در ابتدای سال تحصیلی جاری مسئولان از هدایت ۱۶ درصد دانش آموزان به رشته‌های کاردانش خبر دادند که رشد دودرصدی نسبت به سال قبل را نشان می‌دهد، رقمی که شاید نتوان نام رشد را بر روی آن گذاشت.

نکته قابل‌تأمل آنجاست که در میان دانش آموزان معمولاً آن‌هایی به کاردانش هدایت می‌شوند که به‌نوعی واجد ورود به دیگر رشته‌ها نبود و در اصطلاح عامیانه آن‌ها را به لحاظ سطح تحصیلی دانش آموزان ضعیف می‌دانند، موضوعی که بارها از آن انتقاد و تأکید شده که اطلاع‌رسانی بیشتر و جدی‌تری در مورد رشته‌های کاردانش و اهمیت آن‌ها صورت گیرد.

برنامه‌ریزی بر روی علاقه‌مندسازی دانش آموزان به رشته‌های کاردانش یکی از خلأهای موجود در آموزش‌وپرورش است به‌طوری‌که والدین در مقابل هدایت فرزندانشان به هنرستان‌ها گاهی نگاه منفی داشته که ناشی از ناآگاهی و عدم وقوف به اهمیت این رشته‌ها و آینده شغلی آن‌ها است.

اما اوضاع در مجموعه رشته‌های فنی و حرفه‌ای هم مشابه کاردانش است. در حال حاضر ۱۷ درصد از دانش‌آموزان پایه دهم در شاخه‌های مختلف فنی حرفه‌ای مشغول به تحصیل هستند.

به گفته مسئولان در حال حاضر ۴۱ رشته فنی و حرفه‌ای در ۴ زمینه صنعت، کشاورزی خدمات و هنر در وزارت آموزش‌وپرورش وجود دارد.

درمجموع بر اساس آمار سامانه سناد بیش از ۱۶ درصد جمعیت دانش‌آموزی در این مقطع، در شاخه کاردانش، ۱۷ درصد در شاخه فنی و حرفه‌ای و مابقی در رشته‌های نظری ثبت‌نام کرده‌اند.

با این تفاسیر حدود ۳۳ درصد و به روایت دیگری ۳۷ درصد دانش آموزان راهی هنرستان‌ها شده‌اند، آماری که برای افزایش آن مدیرکل دفتر آموزش کاردانش وزارت آموزش‌وپرورش امیدوار است که «سال آینده هدایت تحصیلی بهتر اطلاع‌رسانی شود و شاهد استقبال خوب خانواده‌ها از هنرستان‌ها باشیم.»

سید مصطفی آذرکیش می‌گوید: «هدف‌گذاری برای دوره جدید بر اساس نشان‌گرهای ارزشیابی و با برنامه‌ریزی که از ابتدای سال داشتیم انجام‌شده و سال آینده وضعیت بهتر خواهد بود.»

هرچند روایت‌های مختلفی از آمار هدایت دانش آموزان به هنرستان‌ها وجود دارد و حتی رقم ۴۰ درصدی هم برای این سهم اعلام‌شده است اما سید محسن حسینی مقدم مدیرکل دفتر آموزش‌های فنی و حرفه‌ای وزارت آموزش‌وپرورش می‌گوید که این رقم باید تا پایان برنامه ششم توسعه به بیش از ۴۸ درصد افزایش یابد.

آموزش‌هایی که با استفاده از روش‌های کهنه و ابزارها و فناوری‌های ازکارافتاده همراه اســت و نیروی انســانی آن آموزش کافی ندیده اســت چگونــه می‌تواند هنرجویان را با تغییرات ســریع و گسترده فناوری امــروز و نیازهای در حال تغییر بــازار کار هماهنگ کندبه‌هرروی به‌رغم هدایت نزدیک به ۴۰ درصد دانش آموزان به رشته‌های فنی و کاردانش همچنان کارشناسان معتقدند که برخی رشته‌های فعال در هنرستان‌ها مبتنی بر نیاز بازار نیستند و همین امر باعث شده که همین سهم ۴۰ درصدی از فارغ‌التحصیلان آموزش‌وپرورش هم برای جذب در بازار کار مناسب نباشند.

کارشناسان می‌گویند: «این آموزش‌ها که با استفاده از روش‌های کهنه و ابزارها و فناوری‌های ازکارافتاده همراه اســت و نیروی انســانی آن آموزش کافی ندیده اســت چگونــه می‌تواند هنرجویان را با تغییرات ســریع و گسترده فناوری امــروز و نیازهای در حال تغییر بــازار کار هماهنگ کند و محصولات آموزش فنی و حرفه‌ای پاســخ گوی نیازهای بازار کار باشــد.»

اما متولیان امر در واکنش به این انتقادات مدعی هستند که «به‌طور میانگین ۷۰ درصد دانش‌آموزان وارد بازار کار می‌شوند که البته در برخی از رشته‌ها این رقم تا ۹۵ درصد نیز می‌رسد.»

این حرف را مدیرکل دفتر آموزش کاردانش وزارت آموزش‌وپرورش می‌گوید و البته ابراز امیدواری می‌کند که با بومی‌سازی رشته‌ها و ایجاد فضای کار و اشتغال مناسب بتوان این آمار را به ۱۰۰ درصد رساند تا فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف کار و دانش بتوانند به‌راحتی وارد بازار کار شوند.

هرچند که ممکن است فارغ‌التحصیلان رشته‌های فنی و کاردانش مهارت‌های بیشتری برای جذب بازار کار داشته باشند ولی مطالعات میدانی نشان می‌دهد که همچنان خروجی این بخش از آموزش‌وپرورش با انتظارات فاصله دارد و سیل دغدغه‌های فعالان حوزه اقتصاد آموزش‌وپرورش مؤید این موضوع است.

برای رفع این خلأ متولیان دست به دامن بومی‌سازی رشته‌ها و تدوین رشته‌های مبتنی بر مشاغل ملی- بومی هم شده‌اند که نمونه آن را می‌توان در پیگیری‌ها برای راه‌اندازی رشته‌های مرتبط با مهارت‌های صنایع‌دستی و ظرفیت‌های بومی هر منطقه دید، موضوعی که باید دید در میدان عمل محقق خواهد شد یا خیر!

خروجی مطلوب نبوده است

مجتبی محمدی دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی که به‌عنوان معلم در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای تدریس می‌کند در گفتگو با مهر معتقد است که خروجی این هنرستان‌ها در حد مطلوب و مورد انتظار نبوده است.

وی می‌گوید: شاخه فنی و حرفه‌ای و کاردانش در راستای گسترش آموزش همگانی مهارتی و پاسخ به نیازهای شغلی و اجتماعی جامعه و سرمایه‌گذاری فکری و مادی راه‌اندازی شد تا از طریق کسب حداقل یک مهارت موردنیاز به فرد آموزش‌دیده، بستری برای تأمین معاش فارغ‌التحصیلان نظام آموزشی بوده تا در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشد.

وی یادآور می‌شود: عامل اساسی پیشرفت نیروی انسانی ماهر و متخصص است که توسط نظام آموزشی تربیت می‌شود. یکی از راهکارهای تربیت نیروی انسانی، حرفه‌ای کردن آموزش است که نظام آموزش از طریق آموزش‌های فنی و حرفه‌ای به آن روی آورده است.

محمدی معتقد است که به دلیل وجود برخی ناهماهنگی‌ها و نقص‌ها و کمبودها آن‌چنان‌که باید در تربیت نیروی ماهر (بامهارت) در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش موفق نشده‌ایم.

مشکلاتی که سد راه شدند

این معلم هنرستان ادامه می‌دهد: عوامل مختلفی از جمله نگرش نسبت به آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش، نحوه مدیریت و برنامه‌ریزی دفاتر فنی و حرفه‌ای و کاردانش آموزش‌وپرورش، کیفیت نیروی انسانی شاغل در هنرستان‌ها، میزان انگیزه معلمان آموزش‌وپرورش و به‌تبع آن هنرآموزان هنرستان‌ها در عدم توفیق در این حوزه مؤثر بوده است.

وی می‌گوید: همچنین دانش‌آموزان تزریقی به هنرستان‌ها، امکانات و تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی، انطباق میان مهارت‌های دانش‌آموختگان با نیازهای بازار کار، مشارکت بخش صنعت در مهارت‌آموزی هنرجویان، تأسیس هنرستان‌ها با توجه به نیاز منطقه، میزان اشتغال فارغ‌التحصیلان این شاخه بر کیفیت و میزان مهارت آموزشی هنرستان‌ها تأثیرگذار هستند که متأسفانه در هرکدام از این موارد ضعف‌های جدی وجود دارد.

یکی از بزرگ‌ترین موانع توسعه آموزش فنی و حرفه‌ای طرز تلقی معلمان و جامعه و عامه مردم و حتی گاهی مدیران آموزش‌وپرورش در خصوص فنی حرفه‌ای استاین دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی یادآور می‌شود: کیفیت و کمیت هر یک از این عوامل می‌تواند بر بهبود این آموزش‌ها و تحقق اهداف این شاخه مهم تحصیلی تأثیر بگذارد.

محمدی می‌گوید: بنابراین ما در صورتی می‌توانیم به هدف بنیادی نظام آموزش مهارتی یعنی تربیت نیروی انسانی برای رفع نیاز بازار کار برسیم که در همه زمینه‌های فوق موفق عمل کنیم، موضوعی که نیازمند تغییر راهبردها و نگرش‌ها در این بخش است.

وی برای تحقق این اهداف، راهکارهایی را نیز توصیه و اضافه می‌کند: یکی از بزرگ‌ترین موانع توسعه آموزش فنی و حرفه‌ای طرز تلقی معلمان و جامعه و عامه مردم و حتی گاهی مدیران آموزش‌وپرورش در خصوص فنی حرفه‌ای است که آن را در سطح نازل‌تر از آموزش‌های نظری تصور می‌کنند.

دانش آموزان با نمره پایین راهی هنرستان‌ها می‌شوند

محمدی با بیان اینکه معمولاً دانش آموزان با نمرات پایین را به این شاخه تحصیلی سوق می‌دهند، می‌گوید: پیگیری مدیریت کلان آموزش‌وپرورش برای حمایت دولت در خصوص تکمیل دوره فنی و حرفه‌ای و ایجاد ظرفیت مقطع کاردانی برای فارغ‌التحصیلان فنی و حرفه‌ای و همچنین ایجاد قوانین و مقرراتی که باعث اولویت‌دهی استخدام فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها در مراکز صنعتی- تولیدی یا خدماتی شود می‌تواند موجبات افزایش منزلت و جایگاه فنی و حرفه‌ای را فراهم کند.

وی ادامه می‌دهد: در صورت تحقق این تسهیلات و مشوق‌ها زمینه جذب دانش آموزان مستعد به رشته‌های کاردانش و فنی و حرفه‌ای و ارتقای جایگاه این رشته‌ها فراهم می‌شود و این امر می‌تواند به کیفی کردن و افزایش بازدهی فعالیت‌ها در این بخش کمک کند.

این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی بر لزوم ارتقای سطح دانش و مهارت معلمان فنی و حرفه‌ای هم تأکید می‌کند و می‌گوید: نیروی انسانی شاغل در هنرستان‌ها باید نیروی متخصص با تحصیلات مرتبط با رشته تدریس خود در هنرستان و مجهز به دانش روز رشته خود باشند زیرا در دنیای پیچیده امروز هرروز بلکه هر ساعت تغییری در به‌کارگیری دانش‌ها و مهارت‌ها ایجاد می‌شود، نیرویی که نتواند خود را با این تغییرات وفق دهد، ممکن است حتی از هنرجویانش هم عقب بماند.

وی خواستار توجه جدی به نیازهای معلمان و دانش آموزان هنرستان‌ها است و تأکید می‌کند: بالا بردن انگیزه نیروی انسانی شاغل در هنرستان‌ها با توجه به هرم نیازهای آن‌ها می‌تواند نقش مؤثری در تلاش آن‌ها برای رسیدن به اهداف دوره‌های مهارتی داشته باشد.

محمدی از ضعف امکانات در برخی هنرستان‌ها نیز گلایه دارد و تأکید می‌کند که کیفیت و کمیت امکانات آموزشی می‌تواند بر میزان مهارت‌آموزی هنرجویان و بهبود عملکرد هنرستان‌ها تأثیر زیادی داشته باشد.

نگاهی به تجربه‌های کشورهای خارجی

اما موضوع یادگیری مهارت‌های حرفه‌ای به‌منظور کمک به اقتصاد جامعه و تأمین معیشت افراد موضوعی است که در آموزش‌وپرورش کشورهای مختلف دنیا موردتوجه قرارگرفته است. بررسی گزارشی که در سال ۲۰۱۴ توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه منتشرشده نشان می‌دهد که وضعیت کشورهای عضو این سازمان چگونه است و کدام کشورها توفیقات بیشتری در این زمینه داشته‌اند.

در این پژوهش از مهارت‌هایی که منجر به کسب درامد برای دانش آموزان می‌شود با عنوان «سواد مالی» یادشده و داده‌های احصا شده از کشورهای عضو رتبه‌بندی شده است که برخی از جداول خروجی این گزارش مورداشاره قرار می‌گیرد.

در این گزارش نیز تأکید شده که تجهیز شهروندان به مهارت‌های لازم برای شکوفایی کامل استعدادهای خود و مشارکت فزاینده در اقتصاد جهانی و همچنین تحقق شعار شغل بهتر و زندگی بهتر از دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌های سیاست‌گذاران آموزشی در دنیا است.

این گزارش تصریح می‌کند که برای خروج از بحران اقتصادی که کشورهای مختلف را درگیر کرده است سرمایه‌گذاری در رشد مهارت‌های شهروندان از هر دو طریق آموزش‌وپرورش و همچنین آموزش‌های ضمن خدمت ضروری است. همچنین باید اصلاحات ساختاری در سیستم‌های آموزشی به‌منظور توسعه مهارت‌ها پیگیری شود و از آن به‌عنوان کلید رشد اقتصادی کشورها در آینده یادشده است.
در نمودار زیر نظر که با عنوان «گنجاندن آموزش مالی در برنامه درسی مدارس» تدوین‌شده است، کشورها و اقتصادها به‌طور نزولی و برحسب درصد دانش‌آموزانی رده‌بندی‌شده‌اند که در مدارس تحصیلشان آموزش مالی در قالب یک موضوع جداگانه تدریس می‌شود. که وضعیت ارائه آموزش ها بر حسب ساعت در سال با رنگ های مختلف مورد اشاره قرار داده شده و زمینه مقایسه کشورها را فراهم می کند.

منزلت رشته‌های کاردانش و فنی و حرفه‌ای افزایش یابد

یک استاد دانشگاه در مورد روند ارائه آموزش‌های حرفه‌ای، سواد مالی دانش آموزان و ضرورت‌های مربوط به هدایت تحصیلی دانش آموزان نکات قابل تاملی دارد. دکتر حسین مهرداد در گفتگو با مهر با اشاره به نگرانی‌ها در زمینهٔ اشتغال دانش آموزان به تحصیل در رشته‌های نظری، ضمن تأکید بر اینکه جامعه نیاز به رشته‌های نظری و نظریه‌پرداز هم دارد، می‌گوید: دانش‌آموزی که در رشته‌های نظری درس می‌خواند در واقع خود را برای ورود به دانشگاه آماده می‌کند و رشته تحصیلی را برای هدایت شغلی در آینده می‌خواند. اما اگر این فرد نتواند وارد دانشکده شود برای اینکه از فرصت‌ها و هزینه‌هایی که برای تحصیل داده بی‌نصیب نشود باید به‌سوی کسب مهارت‌های حرفه‌ای در سطح کاردانی سوق داده شود.

این دکترای مدیریت آموزشی با اشاره به آمار بالای تحصیل در رشته‌های نظری نسبت به رشته‌های فنی و حرفه‌ای ادامه می‌دهد: نظام آموزش‌وپرورش سال‌هاست که برای کاهش سهم رشته‌های نظری فعالیت می‌کند و بخشنامه می‌دهد تا این نسبت را ۸۰ به ۲۰ کند ولی همچنان گرایش به سمت رشته‌های نظری است.

دکتر مهرداد دلیل این امر را تفکر درازمدت افراد در رابطه با مهندس و پزشک شدن و کسب درآمد بیشتر و منزلت اجتماعی بیشتر عنوان می‌کند.

وی با اشاره به اینکه برخی نمی‌توانند خود را به حد دانشجوهای تک‌رقمی و یا رتبه‌های خوب برسانند و در رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی مشغول به تحصیل شوند، معتقد است: جامعه به یک کاردان ماهر هم نیاز دارد و اینکه جامعه ما به سمت جذب تربیت کاردان‌های ماهر برود و بچه‌ها علاقه‌مند به رشته‌های فنی شوند مگر بد است؟

این استاد برجسته دانشگاه با تأکید بر اینکه یک تکنسین تراشکار در بازار عمومی و کارخانه‌های اتومبیل ممکن است تحصیلات عالی نداشته باشد ولی درآمد خوبی دارد، می‌گوید: «ارزش بخشیدن» به رشته‌های فنی و کاردانی در برنامه‌ریزی‌ها لحاظ نشده و این در حالی است که در دنیا به این نوع رشته‌ها توجه بیشتری می‌شود.

سرمایه فرهنگی را تقویت کنیم

مهرداد با بیان اینکه نهادهای بالادست و سیاست‌گذاران از ما داناتر هستند اما آنچه باعث خدشه‌دار شدن تصمیم‌های آنان می‌شود پایین بودن سرمایه فرهنگی است، اضافه می‌کند: قوی‌ترین و بارزترین دلیل عدم گرایش به رشته‌های فنی پایین بودن سرمایه فرهنگی است.

وی بر ضرورت ایجاد مشوق‌هایی برای گرایش مردم به رشته‌های فنی و کاردانی تأکید می‌کند و می‌گوید: مثلا این مشوق ایجاد شود که هرکسی بخواهد فنی بخواند هزینه تحصیلش را می‌دهیم.

این استاد باسابقه رشته مدیریت آموزشی با اشاره به اینکه باید نظام انگیزه دهی برای رشته‌هایی که گرایش به سمت آن‌ها کمتر است را به کار بگیریم، یادآور می‌شود: باید مشوق ارائه دهیم و تشویق کنیم که افراد بیایند و در این رشته‌ها تحصیل کنند و فرد احساس کند با تحصیل در رشته‌های فنی و کاردانش بلافاصله جذب بازار کار می‌شود.

دکتر مهرداد با بیان اینکه در برخی کشورهای جنوب شرق آسیا افراد پس از گذراندن کلاس دهم دیگر علاقه‌ای به تحصیل ندارند و تحصیلات دانشگاهی را کاذب می‌دانند، می‌گوید: این‌قدر به این رشته‌ها بهاداده شده است که افراد بعد از تحصیل وارد بازار کار می‌شوند.

وی با تأکید بر اینکه باید نظام آموزشی را از حالت خشک، بوروکراتیک و فرهنگ کُش خارج کنیم و به سمت نظام آموزشی فرهنگ‌پرور ببریم، می‌گوید: از سوی دیگر آموزش در هنرستان‌ها به‌روز نیست و دانش‌آموز با ابزارهای کار روبه‌رو نشده است و این در حالی است که دانش‌آموز باید کار عملی و با ابزارهای به‌روز انجام دهد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه نمی‌توان «شنا» را با آموزش تئوری یاد گرفت، اضافه می کند: هنرستان‌ها باید مملو و غنی از کارآموزهای ماهر و زبده باشد.

آموزش متوسطه دوم باید بستر مناسبی برای رفع نیاز به نیروی انسانی تربیت‌شده با تأکید بر بخش‌های مولد اقتصادی و در چارچوب سیاست‌های توسعه باشدبه‌هرروی برآیند بررسی‌ها در آموزش‌وپرورش ایران نشان می‌دهد که همچنان فارغ‌التحصیل این نظام آموزشی دارای مشکلات زیادی درزمینهٔ تأمین معیشت خود و همچنین کمک به اقتصاد جامعه است، موضوعی که به‌رغم تأکید در سندهای بالادستی از جمله طرح تحول بنیادین و منویات مسئولان ارشد ملی همچنان در اجرا توفیقی به دست نیامده است.

فراموش نکنیم که مطابق اهداف اقتصاد آموزش‌وپرورش دانش‌آموز مشغول به تحصیل در سطح دوم متوسطه باید در اقتصاد ملی نقش‌آفرین و «آموزش متوسطه دوم باید بستر مناسبی برای رفع نیاز به نیروی انسانی تربیت‌شده با تأکید بر بخش‌های مولد اقتصادی و در چارچوب سیاست‌های توسعه باشد»؛ هدفی که تحقق آن درگرو بازنگری در ساختارها، برنامه درسی، تقویت سرمایه فرهنگی در راستای تغییر نگرش به رشته‌های فنی و کاردانش، ایجاد انگیزه و مشوق در هدایت دانش آموزان به هنرستان‌ها و … است.

به این نوشته امتیاز بدهید!

Anemon Dibafar

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • ×