به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، رابطه پرفراز و نشیب تهران و ریاض از لحظه پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران که شبهای کابوسوار آل سعود را رقم زده، تا کنون دستخوش حوادث و رویدادهای مختلفی بوده و با وجود حسن نیت ایران و عزم مقامات کشورمان برای داشتن بهترین روابط با کشورهای اسلامی، اما به سبب سیاستهای خصمانه و کینهتوزانه آل سعود، حالتی از تنش و بیثباتی بر آن حاکم بوده و به ویژه طی چهار تا پنج سال گذشته، سعودیها با رفتارها و سیاستهای ماجراجویانه و علنی کردن خصومت و دشمنی خود با ملت و نظام اسلامی ایران، آن را تشدید کردند، شرکت شاهزاده امنیتی و اطلاعاتی سعودی در نشست سالیانه گروهک تروریستی منافقین نشان داد که رژیم آل سعود نه تنها تمایلی به تنشزدایی و برقراری آرامش در رابطه با جمهوری اسلامی ایران ندارد که به اصطلاح شمشیر را برای خصومت و دشمنی با ایران از رو بسته و همه ملاحظات و تعارفاتی را که قبلا در ظاهر از خود نشان میداد،کنار گذاشته و بنا را بر تشدید تنش و بحرانآفرینی در منطقه و تیرهکردن روابط با ایران گذاشته است.
روی آوردن به مهره سوخته منافقین کوردل
شرکت یکی از شاهزادگان بانفوذ و با سابقه خطرناک امنیتی و اطلاعاتی یعنی ترکی الفیصل(رئیس سابق سازمان اطلاعات و سفیر سابق آل سعود در لندن و واشنگتن) در نشست سالیانه فرقه تروریستی منافقین در پاریس و همنوایی وی با عاملان ترور هزاران شهروند بیگناه ایرانی، برنامه جدید آل سعود برای تشدید اقدامات تنشزا و خصومتورزی با جمهوری اسلامی ایران را نشان داد به ویژه اینکه، اظهارات این شاهزاده فرتوت در نشست منافقین به طور مستقیم از سوی رسانههای سعودی از جمله العربیه پخش شد، وی در این نشست برای به دست آوردن دل منافقین کوردل گفت : من خواهان سرنگونی نظام ایران هستم.
هر چند برخی تحلیلگران و محافل معتقدند شاهزاده سعودی به صورت شخصی در این نشست شرکت کرده و اظهاراتش بیانگر مواضع رژیم سعودی نیست، ولی شرکت چنین فردی با سوابق اطلاعاتی و امنیتی و ارتباطات مستحکم با آمریکا و انگلیس و حتی رژیم صهیونیستی نمیتواند بدون چراغ سبز و مجوز رسمی رژیمش صورت گرفته باشد.
سئوالی که مطرح است، این است که رژیم سعودی چه نیازی دارد که امروز به صورت آشکار از برگه گروهک تروریستی منفور در میان ملت ایران بهرهبرداری کند و این توهم در میان آل سعود ایجاد شود که میتواند با این برگه سوخته در ایران ایجاد ناامنی و بیثباتی کند.
تنشآفرینی حاکمان نجد و حجاز در حالی افزایش یافته که منطقه برای تحولات ژئوسیاسی جدید پس از شکست سعودی در تحقق اهداف اربابانش در واشنگتن و تل آویو از طریق سلاح تروریسم در سوریه،عراق، لبنان و تجاوز نظامی آشکار به یمن آماده میشود.
به اعتقاد احمد الشرقاوی تحلیلگر مغربی، سه فرضیه درباره اهداف رژیم سعودی از بهکارگیری برگه سوخته منافقین کوردل علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است:
فرضیه اول اینکه رژیم سعودی از طریق شرکت مرد ماموریتهای سریاش یعنی ترکیالفیصل، پدرخوانده طالبان و القاعده در افغانستان و هماهنگ کننده روابط استراتژیک با رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد هیاهوی رسانهای در چارچوب جنگ روانیاش برای القای این ادعا که شکست نخورده است و اینکه هنوز تمام برگههایش را علیه ایران در منطقه استفاده نکرده و به زعم خود این بار از طریق حمایت از اپوزیسیون قادر به مقابله علنی و مستقیم با جمهوری اسلامی ایران برای سرنگونی نظامی است که از زبان الفیصل به صراحت اعلام شد.
این فرضیه در صورتی که صحت داشته باشد، نشان میدهد که نظام سعودی، در وضعیت بحرانی قرار دارد و با آغاز بازگشت تروریسم به آن و تشدید درگیری بر سر قدرت میان شاهزادگان و امیران و افزایش نارضایتی مردمی از سیاستهای انزوا و به حاشیه رفتن و فقر و اسراف بیرویه ثروتهای ملت وارد سراشیبی خطرناک شده است که رژیم سعودی مجبور شد از برگه مقابله علنی با تهران برای منحرف کردن نگاهها از اوضاع داخلی عربستان بهره بگیرد و در اقدامی که نشان دهنده روانپریشی و اختلال شخصیتی مقامات سعودی است، با ایجاد نوعی توهم ، خطر را از داخل به خارج تبدیل کند تا مردم مجبور به همراهی با آن شوند.
فرضیه دوم،اینکه عربستان سعودی برای ائتلاف با اسرائیل با هدف برهم زدن معادلات منطقه و به شکست کشاندن تصمیم اتحادیه اروپا برای عادیسازی روابط با تهران تلاش میکند.
ریشه نگرانی آل سعود این است که آنها این نکته را درک میکنند که عقیده ایران انقلابی مبتنی بر پایه یاری رساندن به مستضعفان است که بیانگر تهدید وجودی برای رژیمهای قبیلهای استبدادی فاسد و مخالفت با وجود اسرائیل در پیکره امت و مقابله با آن از طریق جنبشهای مقاومت منطقه است،در نتیجه رژیم سعودی، این عقیده انقلابی را خطر و تهدید وجودی برای خود و رژیم اشغالگر صهیونیستی قلمداد میکند و به همین سبب هیچ چارهای جز به کارگیری تروریسم در این نبرد وجودی تا بینهایت برای خود نمیبیند و به غرب میگوید اگر خواهان نابودی تروریسم است،باید ایران و محور آن را هدف قرار دهد و یا به سیاست محاصره و اقدامات فرسایشی برای مهار آن ادامه دهد.
در این چارچوب سلمان بن عبدالعزیز پادشاهی سعودی از به حضور پذیرفتن نماینده اتحادیه اروپا در 31 می گذشته خودداری کرد که بیانگر خشم رژیم و عمق سرخوردگی و ناامیدیاش از رویکرد جدید غرب است که از نظر سعودیها، منافع همپیمانان عربشان را در نظر نمیگیرد.
در حالی که چنین رفتار غیر منطقی و غیر دیپلماتیک و اگر نگوییم کودکانه نه تنها نفعی برای منافع پادشاهی سعودی ندارد که ممکن است در صورت اصرار بر ادامه سیاست حمایت از تروریسم برای برهم زدن امنیت و ثبات منطقه، اروپا و جهان با هدف رسیدن به اهداف توهمآلود و خودخواهانهاش،متحمل زیان و ضرر شود،.
فرضیه سوم از نظر این تحلیلگر عرب این است که حکومت سعودی برای تنشآفرینی علیه ایران، چراغ سبز سری را از نومحافظهکاران واشنگتن به لطف فشارهای اسرائیل دریافت کرده است. این فرضیه ابعاد بین المللی دارد از جمله اینکه،نومحافظهکاران، روسیه را دشمن خود قلمدادکرده و نمیخواهند آن رابه عنوان شریک درحل بحرانهای بین المللی به ویژه در منطقه خاورمیانه بپذیرند و دیدگاه آشکاری برای تجزیه منطقه با هدف تحقق رویای اسرائیل بزرگ دارند. نومحافظهکاران همچنین اصرار دارند که اروپا تحت چتر امنیتی آمریکا بماند در نتیجه نقشی که از عربستان سعودی، اسرائیل و مصر که نمایندهاش در کنفرانس اخیر منافقین در پاریس شرکت کرد،خواسته میشود این است که نقش تخریبی جدید برای ناکام گذاشتن رویکرد اتحادیه اروپا و جلوگیری از حرکت آن به سمت ایران و بازگرداندن درگیری به نقطه صفر ایفا کنند و بعید نیست که ترکیه در صورت آشتی با مصر تحت فشارهای سعودی و اسرائیل در این پیمان وارد شود.
فارغ از هر فرضیهای که درست باشد،باید گفت که برگه حمایت از باند منافقین که صدام معدوم بر ضد ایران استفاده کرده و سبب بروز فجایع تروریستی شده بود، یک برگ برنده مهم و تاثیرگذار در داخل ایران نیست،چرا که مردم ایران از این فرقه منافقین و جنایتکار نفرت دارند، نکته دیگر اینکه این باند قدرت تغییر معادله سیاسی را به سبب نداشتن پشتوانه مردمی در ایران ندارد.
سعودیها در حالی بر روی برگه منافقین حساب بازکردهاند که این گروه زمانی که دست به انفجارهای مختلف میزد،نتوانست تغییری در اراده و پایداری ملت ایران ایجاد کند و آنها را از حلقه زدن بر گرد رهبرانش باز دارد،چه برسد به اینکه آل سعود بخواهد رویای خود مبنی بر براندازی نظام اسلامی ایران را از طریق این مهرههای سوخته محقق کند، زیرا این باند در دوران اوج قدرت خود در زمان حکومت صدام در رسیدن به اهداف خود شکست خورد،چطور میتواند در شرایط فعلی که در بدترین شرایط خود قرار دارد، به موفقیتی دست پیدا کند و آل سعود را به رویایش برساند؟
نکته دیگر این است که افکارعمومی اروپا حقیقت بازی سعودیها و خطرات آن برای امنیت منطقهای و بین المللی را درک میکنند و میدانند که رژیم سعودی که یک رژیم تروریستی، دیکتاتوری، قبیلهای، مرتجع و فاسد و فاقد مشروعیت مردمی است که بخواهد از آزادی و دموکراسی در سوریه دفاع کند بلکه ایران قدرت بزرگ منطقهای،کشور دموکراتیک،منطقی و صلحجو شایستگی را دارد که از هنگام پیروزی انقلاب در سال 1979 میلادی تا کنون به هیچ یک از همسایگانش تعدی نکرده و وارد جنگ نشده است.
همه جهان، درخواست سعودیها برای حمایت سیاسی از گروهک تروریستی منافقین و توصیف مریم رجوی سرکرده آن به عنوان زن منتخب دموکراتیک از سوی ترکی الفیصل برای سرنگونی نظام اسلامی ایران را به تمسخر خواهد گرفت،زیرا ادعای سعودیها در حالی است که پادشاهی وهابی آنها همچنان رانندگی زنان را در کشور خودشان حرام میدانند.
بازی کثیف سعودیها این مسئله را مورد تاکید قرار میدهد که این رژیم در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت میکند نه ایران و تنها سلاحی که رژیم سعودی علیه دشمنان در منطقه به کار میگیرد، تروریسم است یعنی سلاح ضعیفان و بزدلان شکستخورده و این رژیم نمیتواند دخالت آشکار خود را در ایران از طریق مقولههای دروغین و فریبنده همچون حمایت از انقلاب یا معارضان یا دفاع از حقوق اقلیتهای اهل سنت و کردی یا آوردن آزادی و دموکراسی برای ملتی توجیه کند که از آزادی و دموکراسی برخوردارند در حالی که مردم عربستان هیچ بهرهای از آن ندارند و رنگ و طعم آن را هم نمیشناسند.
الشرقاوی تاکید میکند حکومت سعودی باید درک کند که صبر ایران هم حدی دارد و دیگر نمیتواند در برابر این جهالت رژیم سکوت کند، این رژیم باید بداند همانطور که معاون وزیر خارجه ایران گفته بود،امنیت یک مسئله به هم پیوسته و مهم برای تمام منطقه است و حکومت سعودی نمیتواند تروریستها را برای برهم زدن ثبات کشورهای دیگر به کار گیرد و خود امن بماند،این مسئله امکان ندارد.
امیرعبداللهیان گفته بود اشتباه استراتژیک حکومت سعودی در بهکارگیری تروریسم در تحولات منطقه،قبل از همه به سعودیها زیان وارد کرد و همه منطقه متضرر خواهد شد.
نگاهی به سیاستها و اقدامات تنش آمیز و خصمانه رژیم سعودی علیه ایران از پیروزی انقلاب تا کنون
به گزارش تسنیم،سیاستهای تنش آمیز و اقدامات خصمانه حاکمان حجاز علیه جمهوری اسلامی ایران از سال 1357هجری شمری(1979 میلادی) زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در سال جاری میلادی با بستن سفارت و کنسولگریاش و محروم کردن حجاج و عمرهگزاران جمهوری اسلامی ایران از ادای فریضه حج و مناسک عمره به اوج خود رسیده است.سعودیها به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی، تمام تلاشها و امکانات خود را برای تضعیف محور مقاومت و بازدارندگی به رهبری جمهوری اسلامی ایران به کارگرفتهاند، اما این تلاشها و توطئهها جز شکست و ناامیدی و سرخوردگی چیزی برای ماجراجویان ریاض نداشته است.
– مشارکت در جنگ تحمیلی هشت ساله علیه جمهوری اسلامی ایران، تحریک و تشویق رژیم صدام به شعلهور کردن جنگ ویرانگر علیه جمهوری اسلامی ایران و اهداف میلیاردها دلار تسلیحات به رژیم بعثی صدامی در طول هشت سال جنگ تحمیلی تا آل سعود در کنار برخی دیگر از رژیمهای مرتجع عرب و غربیها به ویژه آمریکا شریک جنایات صدام علیه ملت ایران باشند، در پی حمایت آشکار سعودیها از صدام معدوم، روابط تهران و ریاض متشنج شد.
– تشکیل شورای همکاری خلیج فارس(سال 1981 میلادی) سعودیها هدف از تشکیل این نهاد را هماهنگی و ارتباط تنگاتنگ در متمام میادین برای رسیدن به اتحاد کامل اعلام کرده بودند،اما هدف اصلی و اعلام نشده از تشکیل آن، مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از نزدیک شدن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به تهران بود.
– کشتار حجاج مظلوم ایرانی در موسم حج 1366، در این سال جلادان رژیم آل سعود با چراغ سبز آمریکا و رژیم صهیونیستی، با قتل عام صدها حاجی ایرانی در جوار حرم امن الهی ضمن شکست حرمت این مکان مقدس و زیر پا گذاشتن دستور صریح الهی مبنی بر ضرورت حفظ حرمت آن،عمق کینهتوزی خود نسبت به ملت مومن و نظام اسلامی ایران را آشکار کردند.
-تشدید خصومتورزی آل سعود با ایران در پی سقوط رژیم صدام در سال 2003 میلادی و قطع شدن دستان مداخلهجویانه رژیم در عراق جدید
-دخالت نظامی آل سعود در بحرین برای سرکوب اعتراضات کاملا مسالمت آمیز مردم بیدفاع این کشور با واکنش قاطع ایران روبرو شد،اما سعودیها با هدف فریب افکارعمومی و سرپوش گذاشتن بر تجاوز نظامی به این جزیره کوچک،اتهامات بیاساسی را علیه تهران مطرح کردند.
-ادعای واهی سعودیها مبنی بر تلاش ایران برای ترور عادل الجبیر سفیر سابق آنها در واشنگتن که در ادامه وزیر خارجه رژیم شد.
– اقدام کینهتوزانه آل سعود در جذب و آموزش و سرازیر کردن هزاران تروریست تکفیری از مناطق مختلف جهان به سوریه و به راه انداختن جنگ جهانی با مشارکت غربیها و دیگر متحدانشان، ایران بارها دخالتها و اقدامات ویرانگر سعودیها در سوریه(همپیمان استراتژیک ایران) را محکوم کرد. دخالتهای عربستان در سوریه به بحرانی شدن روابط ریاض با تهران منجر شد.
-اتهامات واهی رژیم سعودی علیه ایران مبنی بر حمایت تسلیحاتی از جنبش مردمی انصارالله که با تکیه بر پشتوانه مردمی، روز 21 سپتامبر 2014 توانستند دولت مزدور و دست نشانده عبدربه منصور هادی را سرنگون کنند.
– هتاکی ماموران آل سعود به عمرهگزاران ایرانی، هشتم فروردین 94 دو عمرهگزار نوجوان ایرانی هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه جده با هتاکی ماموران رژیم سعودی روبرو میشوند،جمهوری اسلامی ایران این اقدام غیرانسانی و تجاوزکارانه سعودیهای مدعی خدمت به زائران حرمین شریفین را محکوم و تاکید کرد تا زمانی که این متجاوزان به سزای خود نرسند، سفر عمره از ایران انجام نخواهد شد، متاسفانه رژیم سعودی هیچ گاه به وعده خود برای محاکمه این ماموران متجاوز عمل نکرد و نشان داد ارزشی برای انسانیت و اخلاق و حرمت ضیوف الرحمن و زائران حرم امن الهی قائل نیست.
– 26 مارس 2015(ششم فروردین 94)،رژیم سعودی با تشکیل دادن ائتلاف عربی،جنگ ویرانگری را علیه کشور عربی فقیر یمن برای بازگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت آغاز کرد که ایران از همان روز نخست این تجاوزگری به انتقاد و محکومیت آن پرداخت و از مردم مظلوم یمن حمایت کرد، سعودیها با این تجاوزگری خود، روابط بحرانی خود با ایران را بحرانیتر کردند و نشان دادند هرگز تمایلی به در پیش گرفتن رویکرد صلح آمیز و تنشزدایی در برابر ایران ندارند، بر عکس بر تشدید بحران و تنش اصرار دارند.
-کارشکنی در برابر تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای پایان دادن به تنشهای خودساخته غربی درباره برنامه هستهای صلح آمیز خود، رژیم سعودی در کنار رژیم صهیونیستی از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به برنامه هستهای صلح آمیز ایران و نیز تحریک و تشویق غربیها به ویژه آمریکا برای تشدید تحریمهای ملت ایران فروگذار نکرده اند.
– سقوط جرثقیل در مسجدالحرام و فاجعه هولناک منا که هزاران نفر از حجاج بیدفاع از کشورهای مختلف قربانی سوءتدبیر،سهلانگاری، بیلیاقتی و سوءمدیریت آل سعود شدند، برخی منابع از عمدی بودن فاجعه منا سخن گفتهاند، سعودیها در این فاجعه به اجساد قربانیان هم بیاحترامی کردند، این فاجعه انتقاد و محکومیت شدید از سوی ایران را به دنبال داشت.
فاجعه تلخ ودردناک مشعر منا، بزرگترین فاجعه در تاریخ موسمهای حج بود که به جان باختن و مجروح شدن هزاران حاجی بیگناه از کشورهای مختلف منجر شد، تصاویر فاجعهبار حجاج در مشعر منا که بر اثر خفگی روی هم میافتادند و به سبب نبود هیچ گذرگاهی برای خروج در یک خیابان باریک در مشعر منا جان میباختند در سایه نبود عملیات امدادرسانی از سوی سعودیهای مدعی خدمت رسانی به حرمین شریفین، فاجعه منا را مدرک و سند دیگری مبنی بی کفایتی و سوءمدیریت آل سعود در اداره امور بزرگترین کنگره جهانی اسلام کرده است.