» 1مبارکه » شهرستان مبارکه » مشاهیر و بزرگان » شهدا » متن زندگی نامه پاسدار شهید رحمت اله ثریا + گالری عکس
شهدا - مطالب ویژه

متن زندگی نامه پاسدار شهید رحمت اله ثریا + گالری عکس

بهمن 5, 1392 1031

010 011 Picture 012  scan0014 scan0013  scan0007

بسم ا… الرحمن الرحیم

متن زندگی نامه شهیدرحمت اله ثریا

فلیقاتل فی سبیل ا… یشرون الحیوة الدنیا باالاخرة و من یقاتل فی سبیل ا… فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجراْ عظیما

                                                             (سوره نساء آیه 73)

( مؤمنان در راه خدا با آن که حیات دنیا را بر آخرت گزبدند جهاد کنند و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجر عظیم دهیم)

سخن از شهیدی از تبار حسین(ع) است. و سرباز مهدی (عج) و پاسدار قرآن و به حق سردار رشید حزب ا… سخن از انسانی حق گو و عدالت جو و یک پارچه خروش تعهد و ایمان است. سخن از عزیزی است که فدای آرمانهای اسلام عزیز گشته. سخن از فریاد گری پر شور در تمام سنگرها. در برابر تمام نفاقها، کفرها، الحادها، فسادها، ظلمها و شرارتها و کج اندیشی ها. سخن از اسطوره مقاومتی است که در برابر همه ناملایمتها، تهمتها ، ناسزاها، فحشها و تمسخر ها همانند انسانی نستوه ایستاد و خم به ابرو نیاورد و بالاخره سخن از مستضعفی است که درد دل مستضعفان را میدانست و آنها را درک میکرد و در میان آنها میسوخت و نور افشانی میکرد تا سرانجام آن جسم نحیف و لاغرش یکپارچه نور گشت و به ملکوت اعلا پیوست.

اما آنچه برای ما میماند رسالتی سنگین و هیچ رسالتی بالاتر از این نیست که فکر کنیم که مگر ثریا چه میگفت و چه میخواست و چه هدفی داشت و چرا به او ناسزا میگفتند و چرا او را به باد تمسخر میگرفتند و چرا و چرا… و بعد از این چراها آرمان مقدسی که داشت نگذاریم و بعد از خودش شهید شوند.

شهید رحمت ا… ثریا در یکی از روزهای سال 1341 در خانواده ای پا به عرصه وجود گذاشت که از نظر مادی بسیار مستضعف و پدرش با اندک کشاورزی و مادرش با قالی بافی به سختی امورات زندگیشان را اداره میکردند ولی از نظر معنوی بسیار غنی. او در خانواده ای تولد یافت که ندای تکبیر پدرش در شبانه روز سه مرتبه مردم را برای نماز در مسجد دعوت مینمود. در سن هفت سالگی در دبستان برزگران مشغول تحصیل شد.و پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی گردید و پس از آن وارد دبیرستان امام گشت و تا کلاس سوم علوم تجربی را در آن دبیرستان ادامه تحصیل داد. لازم به تذکر است که در ایام تحصیل در دبیرستان روزها به کارگری مشغول میشد تا بتواند مخارج تحصیلش را تامین می نماید و اکنون شرح مختصری از زبان یکی از همسنگران مدرسه اش:

شهید رحمت ا… ثریا در دوران تحصیلات دبیرستانی (قبل از انقلاب) یکی از روشن کنندگان اولین جرقه انقلاب در دبیرستان بود که به طور کلی فعالیت های وی را در دوران دبیرستان میتوان در چهار مرحله بیان نمود:

الف: ایجاد زمینه جهت اعتراض و ایجاد اعتصاب و راهپیمایی به وسیله پخش تراکت و رساندن اعلامیه به دوستان

ب: درگیری با سلطنت طلبان در دبیرستان و تشکیل جلسات مخفی با برادران شهیدی چون برادران احمد مختاری، حاج ابراهیم جعفر زاده، حاج رضا نصوحی و برادر عزیز نعمت ا… ربیعی.

روزی که سلطنت طلبان با هجوم به دبیرستان قصد از هم پاشیدن و به وجود آوردن رعب و وحشت در دل دانش آموزان را داشتند شهید ثریا از کسانی بود که به نیرو های انقلاب روحیه میداد و آنها را به اسلحه سرد مینمود تا بتوانند از خودشان دفاع کنند.

ج: دوران بازگشایی مدارس بعد از انقلاب و مقابله نمودن با کسانیکه به عنوان معلم میخواستند با القائات سوء در لابه لای دروس دیدگاه های خودشان را تحمیل نمایند. این بار ثریا و برادر شهیدش اکبر زینلی و یا چند تن از دوستان دیگرش موفق به تعطیل بعضی از کلاسها شدند و دبیرستان را که میدان تاخت و تاز آنها قرار گرفته بود را از لوث وجودشان پاک نمایند ایشان یکی از تشکیل دهندگان انجمن اسلامی دبیرستان بود و مدتی که در دبیرستان بود لحظه ای آرام نمیگرفت و در نشر رسالتهای انقلاب کوشش مینمود او در گرماگرم انقلاب به همراه یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن راهپیماییها و تظاهرات در سطح شهر به شمار میرفت و در برخورد با عوامل ضد انقلاب بسیار جسور و بی باک بود و چندین مرتبه به دست عوامل رژیم دستگیر و شکنجه گردید و بارها افراد ناآگاه درب خانه او جمع میشدند و او را تهدید به مرگ مینمودند اما او در هدفی که داشت از هیچ مشکلی حتی به قیمت جانش نمیهراسید. سال چهارم دبیرستان را همراه با روحانی شهید اکبر زینلی در اصفهان تحصیل نمود و سال 1359 به اخذ دیپلم علوم تجربی موفق گردید و بلافاصله جهت کمک به محرومین کردستان در جهاد سازندگی آن دیار مشغول خدمت گردید و پس از واقعه 7 تیر به مبارکه بازگشت و در جهاد سازندگی مبارکه کارش را ادامه داد و در تشکیل کمیته فرهنگی جهاد مبارکه نقس عمده ای داشت اما چون انسانی پر تلاش و کوشش بود و در جهت پیشبرد اهداف انقلاب دست اپا نمیشناخت و یک نهاد نمیتوانست او را ارضاء نماید لذا به عضویت سپاه پاسداران درآمد وپس از چندی مسئولیت بسیج ناحیه شهری را به عهده او گذاشتند و با آن اخلاقی خوبی که داشت در جذب و اعزام نیرو به جبهه ها نقش کم نظیری داشت و در عین حال با تمام مفاسد موجود در جامعه از جمله افکار الحادی و نفاق و فساد مبارزه میکرد و مصداق آیه شریفه( اشداء علی الکفار رحماء بینهم) بود.

همانگونه که به دوستان مهربان بود به همین نسبت ضد انقلاب از او خوف و وحشت بسیار داشت. با توجه به مسئولیت بسیج ناحیه شهری مسئولیت برگزاری مراسم مبارکه و حومه را هم به عهده داشت و در ضمن عضو فعال ستاد برگزاری نماز جمعه بود.

اگر بخواهیم همه فعالیت های این سردار شهید را آنچنان که بود بیان نماییم فعلا مقدور نیست لذا در اینجا به ذکر قسمتی از فعالیت ها ی آن شهید اکتفا مینماییم. لازم به تذکر است که اینها علی رغم آن مسئولیت های مستقیم است که به دوش میکشید.

1- دلجویی از خانواده ها ی شهدا و همکاری با آنها

2-  فعالیت در گسترش دادن بنای مسجد جامع

3-  نقش فعال جهت تشکیل دادن صندوق ازدواج جهت افراد بی بضاعت

4-  سعی و کوشش بی دریغ در به وجود آوردن شوراهای محلی شهر

5-  همکاری با مسئولین توزیع مایحتاج

6-  فعالیت در تربیت بدنی شهر و نزدیکتر نمودن آن برادران به صحنه مسجد و انقلاب

7-  نقش فعال جهت ایجاد داروخانه شهداء مبارکه

8-  گرفتن کمک از مردم و خریداری یک دستگاه اتومبیل جهت بسیج و مسجد جامع

9-  حل اختلافات خانوادگی

10-                    سعی و تلاش فراوان در جهت اجرای اوامر امام

11-                    علاقه شدید به علم آموزی داشت و مدتی هم در حوزه علمیه امام محمد تقی مبارکه به فرا گرفتن درس عربی مشغول بود.

شهید ثریا در سال 61 همسرش را از یک خانواده مذهبی انتخاب نمود و ما حاصل ازدواجش یک پسر به نام حجت ا… و یک دختر به نام فهیمه میباشد. او زندگیش را صرف مبارزه نمود و جنگ را مسئله اصلی میدانست و در چندین عملیات در جبهه شرکت داشت. از جمله بیت المقدس، خیبر و ادامه عملیات بدر و در عملیات بیت المقدس از ناحیه سر مجروح گردید و سرانجام وقتی مشاهده نمود که عرصه کار کردن برایش تنگ است و او خواری است در چشم بدخواهان اسلام و نمیتوانستند او را تحمل کنند با دلی پر از درد حجرت را بر ماندن ترجیح داد و به قول خودش همانگونه که در وصیت نامه اش میگوید حرف های زیادی داشتم اما آنها را با خودم به گور میبرم تا شاید عبرتی شود برای دیگران. امید است که دردهای دل ثریا ما را هم دردمند کند و به ما درد دین، درد سوختن و ساختن بیشتر بدهد که بی دردی و بی تفاوتی آفت بزرگی برای اسلام میباشد. و حضرت علی (ع) هم از این مسئله بسیار شکایت میکند. به امید پیروزی کامل اسلام بر کفر و الحاد و نفاق در سرتاسر جهان.

 scan0012

فعالیتهای ارزنده شهیسد رحمت اله ثریا

در شهر مبارکه

شهیدی از تبار حسین(ع)، سرباز حضرت مهدی(عج)، پاسدار قرآن، سردار رشید حزب الله،انسانی حق گو و عدالت جو، یک پارچه شور و شعور با تعهد و ایمان به خدا، غیرتمندی که جان خویش را فدای آرمانهای اسلام و انقلاب نمود و در دفاع از آن بدرجه رفیع شهادت نائل گردید.

رحمت الله در  محرم سال ۱۳۴۲ متولد شد.در آن زمان پدرش کشاورز بود و مکبر مسجد جامع مبارکه، دوره ابتدائی را در دبستان برزگران مبارکه و دوره راهنمائی و دبیرستان را در دبیرستان امام در رشته تجربی طی نمود.رحمت الله  یکی از فعالان دبیرستان در توزیع اعلامیه های حضرت امام(ره) و همچنین از تنظیم کنندگان برنامه های راهپیمائی و تهیه شعارهای انقلابی در قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب، ابتدا در جهاد سازندگی بخصوص در کمیته فرهنگی چه در کردستان و چه در  مبارکه فعالیت می کرد. علاقه زیاد و جوش و خروش انقلابی او باعث شد به عضویت سپاه پاسداران درآید. ابتدا مسئول بسیج ناحیه شهری شد و از این طریق در تامین نیرو و اعزام به جبهه های جنگ نقش بی بدیلی داشت. در دوره کوتاه عمر خویش، ضمن فعالیتهای  خود در سپاه، اعزام به جبهه ها و مجروح شدن پس از عملیات بیت المقدس، در عین حال در شهر مبارکه فعالیتهایی به شرح زیر را با جدیت تمام دنبال می کرد:

۱- تلاش جهت گسترش ساختمان مسجد جامع و تشکیل نماز جمعه و تامین سرویس ایاب و ذهاب برای روستائیان جهت شرکت در نماز جمعه

۲- تشکیل صندوق حمایت از مستضعفان و تامین جهیزیه برای دختران بی بضاعت

۳- همکاری با شورای محلی در جهت تامین مایحتاج عمومی،تهیه و توزیع اقلام کالاهای ضروری مردم

۴- پیگیری ساخت داروخانه شبانه روزی بنام داروخانه شهدای مبارکه

۵- پیگیری تشکیل کمیته حل اختلاف و رسیدگی به اختلافات خانوادگی

۶- پیگیری اجراء طرح شهید رجائی برای خانواده های بی بضاعت

۷- پیگیری ساخت سالن جهت برگزاری مراسمات شهدا و سایرین در گلستان شهدای مبارکه

۸- جمع آوری کمک های مردمی برای ارسال به جبهه های جنگ

۹- پیگیری اجراء فرامین حضرت امام خمینی(ره) در مراسمات عزاداری و بخصوص در پیشگیری از قمه زنی و تلاش در گسترش فرهنگ اهداء خون با واحد اهداء خون هلال احمر

۱۰- ارتباط با تربیت بدنی و برنامه های ورزشی جوانان و تقویت فرهنگ دینی در بین آنها

رحمت الله در کوشش و تلاش برای انقلاب و دفاع از دستاوردهای آن و پیروی از رهبر فرزانه انقلاب دست از پا نمی شناخت و لحظه ای به خود استراحت نمی دادو نهایتا در سال ۱۳۶۵ در کردستان به فیض عظمی شهادت نائل گردید. از شهید  دو فرزند بنام های حجت الله  و فهیمه  تقدیم انقلاب گردید. که فرزندان ایشان اکنون بزرگ شده و هرکدام دانشگاه رفته اند لیسانس گرفته اند و ازدواج نموده و مشغول کار می باشند.

 scan0015

  وصیت نامه پاسدار شهید رحمت ا… ثریا

بسم ا… الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنو هل ادلکم علی التجارة تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله

با درود به پیشگاه قطب دائر امکان حضرت مهدی(عج) و نایب بر حقش بت شکن زمان خمینی کبیر و با سلام به ارواح پاک شهدای راه فضیلت و حقیقت و قرآن و با سلام به خانواده های محترم شهدا، اسرا، معلولین.

خدای را شاکرم که در برهه ای از زمان به سن جوانی رسیدم که خدا عنایتش را بر ملت ایران گسترده نمود و ظلم و تاریکی را به دست توانای یکی از فرزندان زهرا یعنی امام خمینی از ایران اسلامی ریشه کن نمود. خدا را شکر میکنم که انقلاب اسلامی در ایران پدیدار شد و مرا از گمراهی و ضلالت نجات داد. خدا را شکر میکنم که در زمانی چشم به جهان گشودم که امام بزرگوارم در سال 41 و 42 فرمود که یاران من اکنون در گهواره ها میباشند. خدا را شکر میکنم که توانایی و رشد لازم را برای فهمیدن حقایق اسلامی به من عطا فرمود. خدا را شکر میکنم که راه چگونه زیستن و چگونه مردن را در پرتو رهبری امام عزیز آموختم. خدا را شکر میکنم که جهاد در راهش رابه من نشان داد. خدا را شکر میکنم که قدرت ایستادگی در مقابل مصائب و تهمت های کافران و از خدا بی خبران را به من عنایت فرمود. خدا را شکر میکنم که قدرتی به من عنایت نمود که بتوانم در این برهه از زمان در راه شهدا و رزمندگان اسلام قدم بردارم. حالا که با دلی پر از نشاط و شادی به امید لقاء ا… به دانشکده حسین ثارا… و مرقد مطهر علی ولی ا… و کربلای پر شور جبهه های ایران رهسپار هستم بنا بر وظیفه ای که به دوش دارم سخنانی را به عنوان نصیحت، هر چند لیاقت نصیحت کردن را ندارم به امت حزب ا… و شهید پرور عرضه میدارم.

اولین خطاب من به خانواده معظم شهداست، خوشا به حال شما که چنین فرزندان غیرتمندی را تحویل جامعه اسلامی دادید که از جان خود گذشتند و اسلام را یاری نمودند. ولی با شهادت فرزندانتان مسئولیت شمانیز زیاد گردیده و ناراحت نباشید که چرا بعضی ها به شهداء و خانواده شهدا آزار میرسانند شما ها استوار باشید و به حرف این روبه صفتان گوش ندهید که این ها نوکران ابر جنایتکاران میباشند. به هر حال مرا ببخشید که نتوانستم قدمی برای شما خانواده های شهدا بردارم. و اما برادران و خواهران حزب الهی حال که میبینم رِژیم سفاک صدام هر روز به کشور اسلامی ایران و شهرهای بی دفاع این کشور حمله میکند و مردم بی دفاع را به خاک و خون میکشد و طفلان معصوم را به شهادت میرساند و حجله های شادی را به غم مبدل مینماید و نیمه های شب مردم بی دفاع را در خواب به موشک میبندند و در زمانی که بهترین انسانها و یاران امام زمان (عج) و رهبر کبیر انقلاب امام امت همچون گل پرپر میشوند و ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیز به گوشم میرسد و جنگ به مرحله حساسی رسیده است. اگر دیر بجنبیم ننگ ابدی پشت سر ما میباشد. بنا بر وظیفه شرعی به جبهه روانه میگردم، در زمانی که میبینم از برادران و هم فکران و هم سنگران عقب مانده ام و آنها به دیدار معشوق شتافته اند. خدایا تو خودت میدانی که درونم چگونه میباشد و فکرم به جز الله نمیباشد و جز از او از احدی نمیترسم و علاقه ماندم در این دنیای فانی را ندارم. ای امت حزب ا… به سخنان ملکوتی امام عزیز خوب گوش دهید و به آن عمل کنید اگر میخواهید رستگار شوید. این امام عزیز است که میتواند شما را به راه انبیاء و اولیاء راهنمایی کند. نکند خدای ناکرده این بت شکن زمان را تنها بگذارید. امام که سیاستش تمام سیاستمداران را به وحشت انداخته و استقامتش تمامی ابر جنایتکاران را به فنا میکشاند امامی که با یک پیام و نقشه های چندین ماهه ابر قدرتها را نقش بر آب میکند. خلاصه پیرو امام و آنانی که راه امام را میروند باشید و بدانید که بعد از امام نیز بایدبه شخصی معتقد باشید که امام هم به او معتقد است مواظب باشید عده های سیلی خورده از اسلام هر چند در لباس اسلام باشند شما را فریب ندهند و محبتی که خدا نسبت به او در دل شما قرار داده را از میان نبرند که نمیتوانند ببرند. به برادران خود بیندیشید که چه کسی بیشتر برای این انقلاب زجر کشیده و فرزندان آنها به خاطر اسلام رفته اند.گول لیبرل ها، منافقین، و انجمنی ها را نخورید مبادا حرف آنها در شما اثر کند که میگویند باید امام زمان بیاید وگرنه این رهبر نمیتواند حکومت اسلامی پیاده کند. مواظب باشید که پیروان امام را نیز خوب بشناسید. یکی از بزرگترین ایشان حضرت آیت ا… طاهری امام جمعه و نماینده امام و مسئول حوزه های علمیه اصفهان که حقیقت ایشان برای همه روشن است میباشد که چه شکنجه ها و زجر ها که نکشیده و چه تهمت ها که به این سید والا مقام نزده اند و میزنند. او را یاری و پشتیبانی کنید که پشتیبانی از ایشان همان پشتیبانی از امام میباشد . و اما سخنی درباره سپاه عزیز: سپاهی که رهبر انقلاب افتخار میکند که کاش من هم یک پاسدار بودم.

خدایا چه لغطی است و چه عشقیست که امام چنین میگوید برادران، امام به خاطر فرم سپاه این سخن را نگفته اند بلکه به ایمانی که اکثر برادران پاسدار به الله دارند و عشقی که در قلب آنها نسبت به خدا میباشد که حاضرند تمام هستی خود را بدهند ولی جمهوری اسلامی بماند چنین گفته است. پس خیلی مواظب باشید اشخاص فرصت طلب در این سپاه جای نگیرند که رفته رفته سپاه را از بین خواهند برد و من به مردم میگویم که سپاهی یک شغل نیست بلکه یک عشق است و آن هم به الله. سپاهی حقوق بگیر نیست بلکه حق بگیر است.

امیدوارم که برادران سپاه ادامه دنده راه شهدای اسلام باشند و جنگ را که وظیفه اصلی آنها میباشد فراموش نکنند و نگذارند که اسلحه همسنگرانشان بر زمین بماند. و اما سخنی با حزب ا… مبارکه برادرانی که همیشه  مظلوم بوده اند و بیشترین خدمت را به انقلاب اسلامی کرده اند. برادرانی که به راستی راه شهدا را رفته اند و به وصیت شهدا تا آنجا که توانسته اند عمل کرده اند. عزیزانی که سراسر وجودشان عشق به الله بوده و شبانه روز فعالیت مینمودند. عزیزانی که پشتیبانی جز الله نداشته اند و با وجود مشکلات زیاد زندگی در برابر ظالمان و منافقان ایستاده اند . عزیزانی که به جای آنکه آنها را تشویق نمایند تا اینکه بهتر بتوانند برای اسلام خدمت کنند به آنها تهمت حزب الشیطانی میزنند و عزیزانی که یک عضو از بدنشان را در جبهه ها دادند و باز به جبهه میروند و تا پای مرگ میایستند ولی وقتی به مبارکه می آیند به آنها تهمت میزند. عزیزانی که کمتر جایی میشود مثل آنها پیدا شود و با اینکه از همه طرف مورد تهمت، فحش و ناسزا بوده اند باز مقاومت نمودند. عزیزانی که به جرم اطاعت از رهبری بی گناه به زندان کشیده میشوند ولی باز راضی نمیشوند دست از اسلام و انقلاب بردارند. ای برادران و خواهران حزب الهی همچنان که تا کنون ایستادگی نموده اید امیدوار هستم که بعد از این هم همچنان استوار باشید و یک وقت خدای ناکرده از صحنه بیرون نروید که فردای قیامت شهدا جلوی شما را خواهند گرفت. مردم شهید پرور حزب ا… را همانطور که امام عزیزمان فرمودند تقویت کنید و دست وحدت به آنها بدهید و یک صدا گردید تا اینکه دشمنان داخلی نتوانند بین شما تفرقه بیندازند. حزب الهی که در طول مدت هفت سال که از انقلاب میگذرد یک رنگ بوده اند. امیدوارم که برادران و خواهران مسلمان مساجد و نماز جمعه را فراموش نکنند که این مساجد و نماز جمعه میباشد که سیلی بزرگی به دشمنان اسلام زده است. البته مسائل زیادی داشتم که میخواستم با شما مردم حزب ا… در میان بگذارم که این مسائل را باخودم به گور میبرم شاید باعث عبرت بعضی ها باشد. اگر جسد اینجانب به دست شما ها رسید که امیدوارم چیزی از بدنم نماند که بیاورند و بخواهند تشییع کنند و به دست عده ای که چه تهمت ها که به اینجانب نزدند به زیر آن تابوت برسد. لیکن هر طور که خدا بخواهد.(اما اگر جسدم را آوردند حاضر نیستم یک نفر از آنها که برادران حزب ا… آنها را میشناسند در مراسم تشییع جنازه ام شرکت کنند و حاضرم بدنم را با 10 نفر یا 100 نفر تشییع کنند اما یک عده از افراد مؤمن باشند اما اگر دیدید که مشکل میشود و آنها میآیند شبانه پیکرم را بدون سر و صدا خاک نمایید و چند نفر از دوستانم بر در مسجد بایستند و نگذارند آنهایی که به اینجانب تهمت زدند و فحش دادند به داخل مسجد بیایند. اگر این افراد توبه نکنند و به آغوش گرم اسلام بازنگردند و خودشان را اصلاح نکنند و از کارهای گذشته شان دست برندارند و مثل گذشته رفتار نمایند من آنها را نمیبخشم و امیدوارم که خدا هم آنها را نبخشد زیرا آنها به اینجانب خیلی ظلم نمودند.)

و اما ای پدر و مادر عزیزم از اینکه فرزند خوبی برای شما نبودم مرا ببخشید چون میدانم در این هفت سال انقلاب شما بخاطر من خیلی سختی کشیدید و چه تهمتها که به شما زدند. امیدوارم مرا ببخشید و اما برادر و خواهرانم اگر نتوانستم آنطور که باید برای شما برادر خوبی بوده باشم مراببخشید و حلالم کنید زیرا که مسائل زیاد نگذاشت که صله رحم را انجام دهم امیدوار هستم که خدا مرا ببخشد زیرا به خاطر شخص نکردم و هر چه کردم به خاطر خدا بود و امیدوارم انشاا… راه مرا ادامه دهید. و اما خواهرانم زینب گونه باشید مقاومت و استقامت کنید و مسائل شهدا را به تمام جهانیان برسانید. و اما تو ای یار زندگیم همسر عزیزم تو که خیلی حق به گردن من داشتی و نتوانستم اداء نمایم. تو که آرزو داشتی یک ساعت در خانه بمانم و به درد دلت گوش کنم اما نشد امیدوارم در نبودنم تو صبور و مقاوم در برابر مشکلات استوار باشی ولی میدانی که اگر برادرت شهید شد باید راهش ادامه پیدا کند و چه بهتر که من ادامه دهم زیرا ایشان مثل من بود و در محرم سال 63 نیز تهمت زیاد خورد و او را زدند. انشاا… در نبود من استقامت میکنی که دشمنان اسلام از صبوری تو خود را جمع کنند و انشاا… بتوانید یتیم دار خوبی برای دو فرزندم حجت ا… و فهیمه باشید و آنها را طوری تربیت کنید و تحویل جامعه دهید که حسین وار و زینب گونه باشند و نگذاری که در نبودن پدر بر آنها سخت بگذرد و در آخر از کلیه اقوام و خویشاوندان طلب عفو مغفرت میکنم و امیدوارم مرا ببخشید. راضی نیستم کسی در سوگ من گریه و زاری کند. والسلام

                                                                                                رحمت ا… ثریا

 002

به این نوشته امتیاز بدهید!

امتیاز 4.00

میلاد زارع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • ×