» اخبار ایران و جهان » اخبار ورزشی » اذکاری که از آیات قرآن گرفته شده است!!
اخبار ورزشی

اذکاری که از آیات قرآن گرفته شده است!!

آذر 4, 1392 1011

در آموزه‌های دینی، به «سبحان الله» گفتن، «تسبیح» می‌‌گویند. تسبیح به معنای منزه، مبرا، پاک و مقدس دانستن خداوند است از هر نقص، عیب، نیاز، شریک و هر چیزی که سزاوار خداوند نیست.[1]

تسبیح در لغت هم خانواده سبح، یسبح، سبحاً و سباحه (السبح: المر السریع فی الما و فی الهواء) رفتن سریع در آب و هوا(مفردات راغب) سابح به معنی شناگر سریع و به نحو خاص می‌باشد كه در قرآن كریم درباره پیامبر صلی الله علیه و آله: و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت. (مزمل/7)، فرشتگان: و سوگند به فرشتگانی كه در اجرای فرامین الهی با سرعت در حركتند. (نازعات/3)، خورشید و زمین: نه خورشید را سزاست كه به ماه رسد و نه شب را كه بر روز پیشی گیرد و هركدام در مسیر خود شناورند، (یس/40)، بكار رفته‌اند.

در اصطلاح به معنای سبحه: دانه‌های به نخ كشیده شده، تسبیح وسیله ذكر(فرهنگ عمید)

و در معنا از ریشه سبح، یسبح، تسبیح به معنای منزه داشتن خداوند از هر نقص و كاستی می‌باشد (نمل/8، اسری/108) كه در قرآن در موارد زیر به آن اشاره رفته است:

تسبیح(سبحان الله) عبارت است از پاك و منزه دانستن خداوند از هر نقص و عیب.

توضیح: در معناى تسبیح سه امر وجود دارد كه بدون تحقق هر یك معناى حقیقى تسبیح حاصل نمى‏شود:

1- نفى هر نقصى از خداوند،

2- علم و شعور تسبیح گوینده،

3- قولى بودن تسبیح. نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نیست. هر مخلوقى در این عالم با زبان فقر و احتیاج خود، خبر از خالق سبحان مى‏دهد و این همان معناى تسبیح تكوینى است (هر مخلوقى در این جهان به عنوان این كه معلول است، خبر از خالق و علت خود مى‏دهد و از آن جا كه موجود ناقص و نیازمندى است، خبر از كمال و بى‏نیازى علت خود مى‏دهد.

قرآن كریم درباره این معنی از تسبیح می فرماید:

الإسراء : 44 «…َ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلیماً غَفُوراً ؛و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى‏گوید ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید او بردبار و آمرزنده است. »امر دوم (شعور و آگاهى) نیز از دیدگاه قرآن در همه موجودات هست. البته این بدان معنا نیست كه علم همه موجودات، یكسان و از یك نوع است. خداوند درباره اعضاى بدن انسان مى‏گوید:

فصلت، ایه 21 و 22

«حَتَّى إِذا ما جاۆُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا یَعْمَلُونَ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اَللَّهُ اَلَّذِی أَنْطَقَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مى‏كرده‏اند، بر ضدشان گواهى دهند و به پوست بدن خود مى‏گویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ مى‏گویند: همان خدایى كه هر چیزى را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوى او برگردانیده مى‏شوید»

ذکر «سبحان الله» به صورت مکرر در قرآن آمده است؛ لذا هر ذکری که با واژه‌های «سبحان» و «سبحانه»، «سبحانک»، «سَبِّحْ» و … در قرآن وجود دارد می‌تواند به عنوان تسبیح در نظر گرفته شود، مانند:

1. «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یَصِفُون»؛[2] او منزه و فراتر است از آنچه وصفش مى‏‌کنند.

2. «إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»؛[3] هیچ خدایى جز او نیست. منزه است از آنچه شریکش مى‏‌‌سازند.3. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ»؛[4]منزّه است خداوند از آنچه توصیف مى‏‌کنند.

4. «سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا»؛[5] منزهى تو (از هر عیب و نقص)، تویى تنها دوست و سرپرست و یاور ما.

5. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها…»؛[6] و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور.6

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛[7] منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‌‏ات را.

پی نوشت ها:
[1]. «التسبیح: هو التنزیه عن الشریک و العجز و النقص‏….». ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ج1، ص 19، دار احیاء الترلث العربی، بیروت، 1422ق.
[2]. انعام، 100.
[3]. توبه، 31.
[4]. صافات، 159.
[5]. سبá 41.
[6]. طه، 130.
[7]. اعلی، 1.

به این نوشته امتیاز بدهید!

میلاد زارع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • ×