» عمومی » ورزشی » کارلوس کروش: گفت باعث شدی بی بی سی و سی ان ان مسخره مان کنند/غیرمستقیم به من گفتند دزد!
ورزشی

کارلوس کروش: گفت باعث شدی بی بی سی و سی ان ان مسخره مان کنند/غیرمستقیم به من گفتند دزد!

فروردین 2, 1394 0011

کارلوس کروش قرار بود حرف های عیدانه بزند اما مصاحبه مان تلخ بود ، خیلی تلخ. او حرف هایی را گفت که پیشتر نگفته بود.

 

سعید اکبری- آریا صالحی:کارلوس کروش از تیم ملی رفت. گفت و گوی عیدانه خبرآنلاین با او اما در چهارشنبه سوری انجام شد، وقتی امیدوار بود کفاشیان پول های لازم را برای برگزاری اردوهای تیم ملی تهیه کند. کروش راه رسیدن به جام جهانی 2018 را ترسیم کرده بود و حال، مجبور است تمام این افکار را از سرش بیرون کند. حالا که ماموریت او در ایران به اتمام رسیده، مرور می کنیم حرف هایی را که پیش از اتفاقات اخیر، زد. در این گفت و گو نشانه هایی از خستگی در چهره مردی دیده می شد که روزی مقابل مان نشسته بود و می گفت: «من در موزامبیک بزرگ شدم، در جایی که پر از حیوانات وحشی است… به خاطر همین روحیه ای جنگنده دارم و همیشه مبارزه می کنم.» اما او این بار نتوانست به مبارزه اش ادامه دهد و در این لحظه درست یک جمله اش به ذهن خطور کرد: «دیگر تحملم صفر است…» کروش در گفت و گوی عیدانه اش با خبرآنلاین زیاد لبخند نزد و بیشتر حرف های جدی زد. او در گوشه ای از حرف هایش گفت آرزو دارد به بندرعباس برود و قلعه پرتغالی ها را ببیند…. همه چیز از برنامه ای شروع شد که روی میزش گذاشته بود ؛ مسیر2018.

 

کروش ظاهرا در جلسه ای که با آقای اسدی دبیر کل فدراسیون فوتبال داشتید، به او برنامه های تیم ملی را ارایه دادید ولی ایشان گفت که برنامه ندهید، ما نتیجه می خواهیم که نگرفته اید.

من راجع به شنیده های شما صحبت خاصی ندارم. نمی توانم بگویم این شایعات درست بوده. آخرین بار که به  دفتر اسدی رفتم، یک فایل کلفت داشت که فقط درباره من بود. قطر پرونده من خیلی زیاد بود! من در چند هفته ای که ایران نبودم، تمام نقشه راه مقدماتی جام جهانی را تا 2018 تهیه و تدوین کردم. برنامه ای که شما آن را دیدید. کفاشیان چنین درخواستی از من کرده بود. در این برنامه اهداف خود را بررسی کردیم تا کفاشیان هم بتواند پول های مورد نیاز را برای آماده سازی تیم ملی، مهیا کند. مسیری که ما را به جام جهانی می رساند.

در روزهای آخر سال شایعاتی درباره برکناری شما بود…همه منتظر یک پیام شادی بخش از سوی شما در آن روزها بودند.

ببیند پیغام امید بخشی که می خواهم به هواداران بدهم این است که تمرکز ما بیش از اندازه روی اشخاص است، مثل دایی، کروش، منصوریان، کفاشیان، کاشانی، اولیویرا و…. اگر می خواهید پیغام خوبی به فوتبال بدهید، این کار باید متوقف شود. کشتن فوتبال به هیچ وجه مناسب نیست. فراتر از اینکه به فکر اشخاص باشیم، باید به فکر توسعه فوتبال و هدفمند کردن راهمان برای موفقیت در فوتبال باشیم. من حاضر هستم هر کاری بکنم تا جزیی از این اتفاق نباشم.

راه حل شما چیست؟

پیام روحیه بخش و مثبت می تواند این باشد که همه دست به دست هم بدهیم تا یک راه حل پیدا کنیم. باید تبدیل به یک خانواده بزرگ شویم که به دنبال راه حل هستیم. هیچ شخصی فراتر از این تصویر و عکس نمی تواند درباره فوتبال حرف بزند. کفاشیان نایب رئیس AFC است آنجا. این دیگر کفاشیان نیست، بلکه فوتبال ایران است که نایب رئیس شده است. ما می توانیم نقطه نظرات مختلفی داشته باشیم ولی کفاشیان در کنفدراسیون باید نماینده ما باشد.

انگار خیلی تحت تاثیر حرف های اخیر قرار گرفتید و شب عیدی خیلی تلخ به همه چیز نگاه می کنید!

من روزهای سختی را در ایران داشتم. این رفتارها خیلی هم برایم عجیب نیست. بگذار یک خاطره برای تان بگویم. یک روز یک مقام مسئول که اسمش را دوست ندارم بگویم در چشمانم نگاه کرد و گفت تو عامل تفرقه در فوتبال ایران هستی. او می گفت تو باعث شدی بی بی سی فارسی ، سی ان ان و صدای آمریکا علیه ایران حرف بزنند. تو باعث شرمساری ورزش ایران شدی. او می گفت این تنها دستاورد من برای فوتبال ایران بوده ، جرمم هم اینبود که می خواستم تییمم شرایط مناسبی برای تمریناتش داشته باشد. من مشکلات فوتبال ایران را گفته بودم. اما او به من می گفت تو باعث شدی این شبکه ها با حرف هایت علیه ما حرف بزنند. او به من گفت در ناپدید شدن بخشی از پول ها نقش داشته ای. غیر مستقیم به من گفت که دزد هستی! من متهم شدم به سیاسی کاری برخلاف منافع ورزش ایران. آن شخص من را متهم به سیاسی کاری کرد. من دیگر نمی خواهم جزیی از این داستان باشم. چند روز قبل یک کاریکاتور کشیده بودید که در آن فوتبال ایران افتاده و همه به سمت هم تیراندازی می کردند. من نمی خواهم یکی از آنهایی باشم که دارد فوتبال تان را نابود می کند.

ولی شما هم در چند سال گذشته همیشه بخشی از این دعوا ها بودید؟

همیشه تلاش کردم برای بهتر شدن شرایط فوتبال تان بجنگم. از این گفتم که تیم ملی باید حرفه ای باشد. فوتبال تان زمین می خواهد ف باید تجهیزاتش حرفه ای باشد . بازی ها باید برنامه مشخص و از پیش تعیین شده داشته باشد. همیچ وقت نخواستم منافع شخصی ام را در نظر بگیرم. برای ایده آل بودن شرایط جنگیدم که تیم ملی بتواند خوب باشد. صحبت من برای هواداران این است. ما می توانیم قسمتی از پیشرفت ایران در یک خانواده باشیم . نمی خواهم دیگر واقعا قابی باشم که دارد فوتبال را نابود می کنم. من یکی از آنها که به فوتبال شلیک می کنند نیستم. دوبار به حرف هایم فکر کن و ببین در این مدت چه اتهام هایی شنیدم چون می خواستم تیمم با شرایطی آبرومند تمرین کند و مسابقه بدهد. دیگر برایم کافی است. تا به حال حتی یک لحظه نخواستم یکی از آنهایی باشم و که دارند فوتبال تان را نابود می کنند. ولی حتی اگر یک لحظه مسئول چنین چیزی باشم، باید از تمام هواداران ایران عذرخواهی کنم. برای کل زندگی ام شرمنده هستم اگر چنین کاری را انجام دهم. آنها در این سال ها خیلی به من لطف داشتند.

گفتید مردم دوست تان دارند ، خودتان فکر می کنید دلیل این محبوبیت تان چیست؟ نتایج تان؟ کارنامه ای که دارید؟ ادبیات گفتاری تان؟ عصبانیت های تان؟ خوش تیپی یا خلاصه چه چیزی؟

من 33 سال است در فوتبال هستم. همیشه همینطور بوده ام. همین لباس را پوشیده ام. تز فکری ام همین بوده. همین شکلی بودم ، همیشه. البته خوش تیپ تر نمی توانم باشم چون در ایران واقعا پیر شدم! اما درباره دلیلی که دنبالش می گردی به نظرم فقط یک جواب هست. بعضی از افراد توقع شان این است که هواداران فوتبال را احمق بدانند. فکر می کنند آنها تحصیل کرده نیستند. ولی به نظر من هواداران فوتبال کاملا تحصیل کرده اند و احمق نیستند. نتایج را کاملا درک می کنند. برای کار خوب ارزش قائل هستند. البته  یک مسئله هست. وقتی بازی فوتبال تمام می شود تو نمی توانی یک چیز را تغییر دهی؛ افتخار و شور و شعفی که مردم در زمان رضایت ، دارند. ما همیشه برای این حس تلاش کردیم. من و تیمم تلاش کردیم که شرمنده نباشیم.البته اگر می توانستیم یک کاپ قهرمانی هم رویش اضافه کنیم که دیگر چه بهتر بود!

این چهارمین سال است که عید نوروز در تهران هستید. نوروز چه جذابیتی برای شما دارد؟

داریم صدای چهارشنبه سوری را می شنویم!(خنده) دو دلیل داشت که من به ایران برگشتم چون اعتماد قلبی به بازیکنان و هواداران فوتبال ایران داشتم و همینطور اصحاب رسانه. در درجه دوم اعتقاد داشتم ماموریتم در ایران به اتمام نرسیده است. اگر امکانات لازم برای ما مهیا باشد، آرزوی ما صعود به مرحله دوم جام جهانی 2018 است. ولی با جنگی که پیشرو داریم؛ سرمربی تیم ملی احساس خطر می کند، سرمربی احساس شرم می کند و مربیان تیم ملی مورد بی احترامی قرار می گیرند. وقتی اتحادی در فدراسیون نیست و در آن تفرقه وجود دارد، اگر حمایت مالی را نداشته باشیم و اردوها را از دست بدهیم، اگر احساس خطر کنیم و شروع کنیم به دخالت در کارهای فنی تیم ملی، این ریسک وجود دارد که حتی به جام جهانی صعود نکنیم. افرادی که دارند به فوتبال دروغ می گویند، حواسشان را جمع کنند. استرالیا، قطر، ژاپن و سایر رقبای ما دارند پیشرفت می کنند. اگر فوتبال ایران دست دروغگوها باشد، ضرر می کند. بنویسید که در این صورت رسیدن به جام جهانی ممکن نخواهد بود.

(آرین قاسمی مشغول حرف زدن با تلفن است و حواسش برای لحظاتی نیست و به او می گوییم:ببین!»

(کروش هم می گوید ببین! {Pay attention to him}و می خندد)

در این چند سال چقدر ایرانیزه شده اید؟ چقدر با فرهنگ ایران آشنا شده اید؟

من همیشه تلاشم را کرده ام که راجع به فرهنگ، تمدن و قدمت ایران اطلاعات کافی داشته باشم. همیشه تلاش کرده ام درک درستی از فرهنگ ایرانی داشته باشم و فکر می کنم موفق بوده ام. تنها مسئله ای که افسوس می خورم این است که شاید گوشه هایی از کشور ایران بوده که هنوز نرفته ام.

کجاها را دوست دارید ببینید؟

برای مثال شهر یزد. نزدیک هم هست. دوستان و خانواده ام همه به آنجا رفته اند ولی خودم مدام با اسدی و کفاشیان جلسه می گذارم!

مکان های تاریخی را ظاهرا خیلی دوست دارید.

(آرین حواسش به طرف دیگری است و کروش با خنده می گوید ببین!) جای دیگری که حتما باید ببینم و آرزویم حضور در آنجاست، بندرعباس است. دوست دارم قلعه پرتغالی ها را ببینم. می خواهم حتما به آنجا سر بزنم. شما در تاریخ تان خاطره خوبی از پرتغالی ها ندارید ، گروهی از پرتغالی ها اینجا بودند که رفتار خوبی نداشتند و مردم بیرون شان کرده اند. حالا هم فکر می کنم به خاطر آن خاطره ، گروهی هستند که می خواهند مرا هم به همان شکل بیرون کنند. ولی من کار بدی نکردم و تمام انرژی ام را برای کمک به فوتبال تان گذاشتم. البته آنچه از دستم بر می آمده است. (عکس هایی از قلعه پرتغالی را به او نشان می دهید و ادامه می دهد) حتما باید آنجا را ببینم.

موهای سفید را گردن ما انداختید دیگر؟

(خنده) نه تقصیر گاسپار است! نه موهای سفیدم به خاطر ایران نیست. من احترام خاصی به مردم عزیز و دوست داشتنی ایران دارم. موهای سفید من به خاطر آن دوستان خیالی و افرادی است که به خاطر سیستماتیک به فوتبال دروغ می گویند. متاسفانه به همین منظور به جایی رسیدیم که دیگر اعصاب ندارم . توان ادامه این ها را ندارم. الان آستانه تحملم صفر شده است.

ما که فکر می کنیم بیشتر به خاطر باخت های منچستر است. این قدر باخت هایش را دیدید که پیر شدید!

این هم حرفی است. باید اعتراف کنم درست است چون منچستر به چند تکان اساسی نیاز دارد.باید چند نفر را شوت کرد از آنجا بیرون

و در پایان آرزوی شما برای پایان سال چیست؟

برای مردم ایران بهترین آرزوها را می خواهم . امیدوارم اگر بودم ، بتوانم باز خوشحال شان کنم و اگر نبودم هم خاطره خوبی برای شان باشم.

2015_3_21_22_5_1

به این نوشته امتیاز بدهید!

م. موسوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • ×