اشعار تاسوعای حسینی
ای علمدار
یا ابالفضل
دست کش قلب معشوق مرا
تا به تاراج نبرند جسمش را
دست کش قلب مملو، از رنجش را
قلب پر مهرش را
قلب او پر درد است
فکر او هم حیران
قلب او قلب من است
فکر اونیز،
به یک فکر پریشان ،دچاراست دچار
###اشعار تاسوعای حسینی###
ای علمدار
یا ابالفضل
تو نخواستی،شوی شرمنده ی آب به طفلان رباب
من؛نمی خواهم که شوم شرمنده ی دل
که دچار است به عشق!
ای تو دوستدار حسین
دست های تو شفا می بخشد
قلب هر عاشق را
تو نخواه
تو نزار
که شوم شرمنده ی
این دل عاشق و آشفته و زار
###اشعار تاسوعای حسینی###
از عشق تو می نوشم
ناب ترین لحظه ها را
وسرشار می شوم از عطر تو
آن هنگام که عصاره ای از تو برمی گیرم
ومی نوشم این جام پر از مهر تو را
آه!
مسحور تو میشوم
وقتی تمام تو پر میشود از جام هستی
و
چه گواراست نوشیدن این عشق
———————————–
حقیقت را کجا دیــــدی؟
حقیقت را میان آه جانسوز ابالفضل علی (ع)
سقای لب تشنه
بریده دستهایش
با پیشانی زخمی
تیر در یک چشم
اشک در چشم دگر
ازضجه ی بی آبی طفلان
به هنگام سقوط از اسب
میان نخلهای نینوا دیدم.
###اشعار تاسوعای حسینی###
حقیقت را
میان لاله ی حلقوم شش ماهه
علی اصغر (ع)
لب تشنــــه
میان دستهای مهربان باغبانش
خون فشان دیدم.
حقیقت را بریده سر
گلـــــو پاره
میان بارش سنگ و سنان کوفیان
در قتل گاه کربلا دیدم.
###اشعار تاسوعای حسینی###
حقیقت را کجا دیدی؟
حقیقت را به روی شانه های زینب کبری (س)
به روی چادر خاکی تر ازخاک بیابانها
درون تلی از زنجیر
به دشت کربلا دیدم.
حقیقت را کجا دیدی؟…
منبع:shereno.ir