هر جایی که قدم بگذاری، اثراتش را میبینی. توی تاکسی، صف بانک، کلاس درس، رستوران یا کافیشاپ با کمی دقت میتوان آدمهایی را یافت که مثل یک مادر یا پدر مهربان مشغول غذا دادن به پو هستند یا در مورد آن با دوستانشان حرف میزنند. هیچکس نمیتواند استقبال از پو را انکار کند. حتی یکی از بازماندگان هواپیمایی که مدتی پیش در تهران سقوط کرد، میگفت تا قبل از بروز این فاجعه سرگرم رسیدگی به پو بوده است. واقعا این شخصیت کوچک دوستداشتنی با چشمهای درشت از کجا آمد و چگونه جایش را در دل میلیونها نفر در سراسر جهان باز کرد؟
اگرچه محققان فوایدی همچون کاهش استرس، مسئولیتپذیری و افزایش اعتماد به نفس را از جمله ویژگیهای بازی و مراقبت از پو میدانند اما همین گروه مراوده و بازی با پو را اعتیادآور میدانند. حقیقتی که این روزها باعث نگرانی بسیاری از پدرها و مادرها شده است. اگر شما هم در گروه علاقهمندان به پو هستید و پو را به فرزندخواندگی پذیرفتهاید، اگر مراقبت و نگهداری از پو دختر یا پسر نوجوان یا کودک، شما را هم به شما خود مشغول کرده با ما همراه باشید تا با واقعیتهایی درباره چگونگی تولد پو و فواید و مضرات همزیستی با این موجود مجازی آشنا شوید.
ایده ساده، موفقیت بزرگ
زمانی که «پاول سلامه» لبنانی طرح اولیه یک برنامه ساده را در ذهن خود میکشید، هیچگاه تصورش را هم نمیکرد که این برنامه تبدیل به یکی از موفقترین و پرطرفدارترین بازیهای چند سال اخیر شود. این بازی آنقدر علاقهمند پیدا کرد که دهها هزار نفر از صاحبان آیفون حاضر بودند هر مبلغی را بپردازند تا این بازی روی گوشی آنها هم نصب شود.
بله درست است، ما داریم در مورد پو حرف میزنیم. یک آدم فضایی کوچک با شکل مثلثی و رنگ قهوهای که در وسط صفحه نمایش موبایل مینشیند و با چشمان درشتش از شما میخواهد به او غذا دهید، او را بشویید و هر چند وقت یکبار سرگرمش کنید. فقط چند ماه طول کشید تا پو صدها هزار نفر را به خود معتاد کند و تبدیل به پنج بازی پرطرفدار موبایل در بیش از 50 کشور جهان شود.
پو دقیقا شبیه سازندهاش است
شاید باورتان نشود، اما سازنده یکی از موفقترین بازیهای موبایل در دنیا اصلا برنامهنویسی بلد نبود. او قدمهای اول نوشتن بازی برای موبایل را در اینترنت و از طریق گوگل فرا گرفت. اما او یک ویژگی خاص داشت که بسیاری از مردم جهان ندارند؛ پاول با دقت بسیار زیادی به محیط اطرافش نگاه میکرد و عاشق توجه به جزئیات بود.
او فهمیده بود که بسیاری از مردم احساس تنهایی میکنند و دوست دارند وقت خود را در اینترنت و موبایل سپری کنند. پس شاید بتوان یک موجود بامزه ساخت که روی گوشیهای تلفن همراه نصب شود و مدتی صاحبان آنها را سرگرم کند.
او در این باره میگوید: «من بسیاری از خصوصیات پو را باتوجه به محیط اطرافم طراحی کردم. این موجود کوچک همیشه گرسنه براساس شخصیت واقعی خودم درست شده، چون من هم همیشه به دنبال خوردن هستم! حتی اسم آن هم از نام من اقتباس شده است. اسم من پاول است، اما دوستانم مرا پو صدا میزنند. من هم تصمیم گرفتم نام این موجود قهوهای بامزه را پو بگذارم.»
ایده پو از کجا آمد؟
اولین بار چهار سال پیش یک دوست پیشنهاد نوشتن یک بازی با این خصوصیات را به پاول داد. او در آن زمان در یک شرکت کار میکرد و همیشه به فکر تغییر وضع زندگی خودش بود. یک روز پاول در یک کنفرانس ساخت بازیهای کامپیوتری در لبنان شرکت کرد و در آنجا شنید شرکتهای بزرگ به فکر ساخت بازیهای جالب و ساده برای کودکان هستند.
این موضوع پاول را به فکر ساخت یک شخصیت کارتونی بسیار ساده انداخت که روی موبایل نصب میشود و صاحب گوشی باید وظیفه بزرگ کردن آن را به عهده بگیرد. یعنی به آن لباس بپوشاند، غذا بدهد و برای خرید لباس مجبور شود با انجام بازیهای مختلف سکه جمع کند.
جالب است بدانید خواهر« پو» که یک دانشجوی معماری است بسیاری از ایدههای هنری در مورد بازی را داده است. برای مثال شکل کلاهها و طرح لباسها یا فضای اتاقها ساخته ذهن اوست.
پو 20 سال قبل هم وجود داشته!
اواخر دهه 90 میلادی یک اسباببازی که برای کودکان ژاپنی ساخته شده بود به آرامی جای خود را در میان بزرگسالان باز کرد. این اسباببازی که «تاماگوتچی» نامیده میشد یک جاسوئیچی بود که یک صفحه نمایش کوچک و سه دکمه داشت. با روشن کردن دستگاه یک سگ روی صفحه نمایش ظاهر میشد و مرتب از شما درخواست میکرد با زدن دکمهها به او آب و غذا بدهید و بدنش را تمیز کنید. اگر چند روز به تاماگوتچی کممحلی میکردید این حیوان مجازی بهتدریج ضعیف میشد و حتی جان خود را از دست میداد! باور کردنی نبود، اما تاماگوتچی تبدیل به یکی از پرفروشترین وسایل سرگرمی در جهان شد و تا سال 2010 بیش از 76 میلیون عدد از آن به فروش رفت.
انسانها عاشق جاسوئیچی شدند
در آن سالها دانشمندان متوجه یک اتفاق بسیار عجیب شدند که بعدها نام آن را اثر تاماگوتچی گذاشتند. تحقیقات نشان میداد صاحبان جاسوئیچی بهتدریج به این حیوان وابسته میشدند و با آن ارتباط عاطفی برقرار میکردند. این موضوع اثبات میکرد انسان میتواند بهشدت به یک روبات، ماشین و حتی یک شخصیت کارتونی علاقه شدید پیدا کند و حتی از دوری او علائمی شبیه به افسردگی از خود بروز بدهد. خصوصا اگر شخصیتهای مجازی دارای هوش باشند و نسبت به کارهای شما واکنش نشان دهند، میزان این علاقه بیشتر هم میشود.
پـو وارد میشود
بعد از 20 سال آن جاسوئیچی جای خود را به پو داد و به جای جیب شلوار، درون موبایلها قرار گرفت. اولین چیزی که بعد از نصب بازی روی صفحه نمایش میبینید یک موجود زشت و بسیار ساده است که فقط به شما نگاه میکند. هیچ راهنمایی در این بازی وجود ندارد و شما حتی نمیدانید باید چه کاری انجام دهید. اما به سرعت همه چیز مشخص میشود. با نصب این برنامه شما باید نگهداری از یک موجود شبهفضایی را به عهده بگیرید و نقش مادر را برایش بازی کنید. در ابتدای بازی پو بسیار کوچک و جوان است و مرتب باید به او غذا داد و هنگام بیماری با امکاناتی که در بازی نهفته است پو را درمان کرد.
هیچ چیز در پو مجانی نیست!
تفاوت پو با بازیهای دیگر این است که فعالیتهای شما فقط محدود به مراقبت نمیشود. شما میتوانید ظاهر و نام فرزند خود را عوض کنید و مطابق سلیقه خود به او لباس بپوشانید. میتوانید برای پو کلاه، گل یا چیزهای دیگر بخرید، اما هیچ کدام از اینها رایگان نیست. برای خرید هر چیزی احتیاج به سکه است و تنها راه به دست آوردن آنها هم انجام بازیهای مختلف است. هیچ چیز پیچیدهای در پو وجود ندارد و شما مجبور به انجام کارهای سخت و دشوار نیستید. همین سادگی مخاطب را به خود جذب میکند و ساعتها وقت شما را به خود اختصاص میدهد.
آیا پو معتاد میکند؟
جواب به این سؤال به طور حتم مثبت است. یک محقق بازیهای کامپیوتری در شرکت مایکروسافت راز عجیبی را فاش کرده که باعث نگرانی پدرها و مادرها شده است. شرکتهای بزرگ کامپیوتری، روانشناسان خبره را استخدام میکنند تا تکنیکهای اعتیادآوری را در بازیهای خود پیادهسازی کنند. سود چند میلیارد دلاری این شرکتها باعث میشود تا آنها برای پول بیشتر دست به هر کاری بزنند. امروزه شرکتها نمیخواهند بازیهایی بسازند که بعد از چند روز به مرحله پایانی برسد و شما آن را دور بیندازید. هدف این است که شما از صبح به فکر بازی باشید و تا ماهها و حتی سالها بازی کردن را ادامه دهید. بعضی از این تکنیکها در بازی پو هم دیده میشود که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
مغز همه چیز را واقعی میبیند: این عجیب به نظر میرسد، اما مغز ما اجسام و اشیای بازیهای کامپیوتری را کاملا حقیقی میبیند. وقتی شما برای خرید لباس برای کاراکتر خیالی پو تلاش میکنید، مغز آن را مانند یاری کردن یک موجود واقعی تصور میکند. پس واضح است که سکههای مجازی بازی در ناخودآگاه ذهن ما حقیقی به نظر برسند و یک فرد ساعتها برای افزایش آنها زمان صرف کند.
نمونه واقعی: در سال 2006 یک کودک 13 ساله چینی آنقدر شخصیتهای یک بازی کامپیوتری را باور کرده بود که خود را از بالای یک ساختمان 24طبقه به پایین پرت کرد. او در نامهای که از خود به جا گذاشته بود هدف از این کار را رسیدن به قهرمانان آن بازی اعلام کرد.
پو هم مانند بچههای دیگراست
پو هر روز خود را کثیف میکند، پس باید او را با صابون تمیز کنید. مانند هر بچه دیگری حوصله پو هم سر میرود، پس باید بازیهایی انجام دهید تا این موجود عجیب را شاد کنید. پو هم مانند بقیه خسته میشود، پس باید چراغ اتاقش را خاموش کنید و او را بخوابانید تا انرژی از دست رفتهاش برگردد. حتی باید هر چند وقت یکبار پو را به پارک ببرید تا احساس افسردگی نکند. اگر مدتی این وظایف را فراموش کنید پوی شما بیمار میشود و باید زمان بیشتری صرف کنید تا او به وضعیت اول برگردد.
حس علاقه و وابستگی: مراقبت از یک شخصیت مجازی شما را وابسته میکند؛ دقیقا به همان دلیل که مغز ما این دنیا را کاملا حقیقی میبیند و ارتباط مستمر با یک موجود میتواند حس علاقه را در او بیدار کند. از سوی دیگر نگهداری از این موجودات هیچ هزینه و دردسری ندارد. تنها هزینهای که شما باید صرف کنید اختصاص ساعتها از وقتتان در طول روز است.
نمونه واقعی: پلیس کره جنوبی زوجی را در این کشور دستگیر کرد که با گرسنگی دادن به نوزاد سه ماهه باعث مرگ او شده بودند. شوهر 41 ساله و زن 25 ساله آنقدر زندگی خود را صرف نگهداری از یک کاراکتر مجازی در کامپیوتر کرده بودند که وقت کافی برای نگهداری از نوزاد خود نداشتند و فقط گاهی اوقات فرصت میکردند به او شیر خشک بدهند.
تمایل به کسب پاداش: مغز ما از کسب موفقیت و پاداش لذت میبرد. قسمتهایی در مغز وجود دارند که مسئول تحلیل این احساسات هستند. یک فرد معتاد با دریافت مواد مخدر باعث فعال شدن این قسمتها شده و به همین دلیل بعد از مصرف مواد، حس رضایت میکند. دقیقا همین اتفاق در بازیهای کامپیوتری رخ میدهد. پیروزی در هر بازی، کسب سکههای بیشتر و رفتن به مراحل بالاتر، مغز شما را تحریک میکند و قسمتهای مرتبط با لذت را فعال میکند.
نمونه واقعی:یک مرد 22 ساله کرهای آنقدر مجذوب یک بازی کامپیوتری شده بود که بهطور کامل زندگی خود را صرف آن میکرد. بعد از آنکه چند بار مورد اعتراض مادرش قرار گرفت، او را به قتل رساند و بعد از رساندن خود به یک کافه، باز هم بازی کردن را از سر گرفت. مغز او طوری به بازی کامپیوتری معتاد شده بود که هر چیزی مانع انجام این کار میشد را از سر راه برمیداشت.
ساده کردن: بعد از سالها تجربه، شرکتهای کامپیوتری متوجه شدند، باید قوانین بازی را ساده کنند تا مغز بدون تلاش اضافه و زحمت بتواند مراحل بازی را سپری کرده و به راحتی امتیاز کسب کند. اگر دقت کنید در بازی پو هیچ چیز سختی وجود ندارد. تنها کاری که شما باید بکنید مراقبت از یک موجود است. به او غذا بدهید، تمیزش کنید و سر وقت او را بخوابانید.
نمونه واقعی: براساس آمار سایت اپل، پو در بیش از 90 کشور دنیا بهعنوان پرطرفدارترین بازی مورد علاقه کودکان شناخته شده است. این نشان میدهد قوانین بازی آنقدر ساده هستند که حتی کودکان هم به راحتی میتوانند آن را بازی کنند.
اما پو فوایدی هم دارد
با اینکه اعتیاد به این بازی قابل انکار نیست و ساعتها از وقت مردم را تلف میکند، اما این وقت گذاشتن بیفایده هم نیست. دانشمندان طی این سالها اثرات مثبتی هم در بازیهای کامپیوتری مشاهده کردهاند که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم.
کاهش استرس: نتایج نظرسنجی که سال گذشته انجام شده نشان میدهد نیمی از مردم هنگام استرس و نگرانی سراغ بازی کردن با موبایل یا کامپیوتر میروند. تمرکز روی بازی سبب میشود آنها برای مدت کوتاهی مشکلات خود را فراموش کنند و در دنیای کاراکترهای مجازی غرق شوند. حتی زمان فکر کردن در مورد یک موضوع هم بسیاری از افراد سراغ موبایل خود میروند و با بازی کردن سعی در افزایش قدرت تمرکز خود دارند.
حس اعتماد به نفس: علاوه بر فرار از مشکلات و استرسها، موفقیت در بازی میتواند به افزایش اعتماد به نفس منجر شود. همانطور که گفتیم مغز تفاوتی بین دنیای مجازی و واقعی نمیبیند؛ پس اگر مسئولیت نگهداری از یک شخصیت کامپیوتری را به عهده بگیرید احساس مفید بودن و تاثیرگذاری به او دست میدهد. افرادی که خود را دارای قدرت کنترل و انتخاب میدانند احساس غرور میکنند و بیشتر برای انجام کارهای مختلف داوطلب میشوند. بازی پو میتواند با کمترین هزینه این حس را در شما تقویت کند.
آموزش نظم و مسئولیتپذیری: بازیهایی که شما وظیفه نگهداری از یک شخصیت را به عهده میگیرید، تمرین مسئولیتپذیری و وقتشناسی است. باز هم تاثیر این روش در میان کودکان بیشتر است. همین که با بلند شدن صدای پو، شما متوجه میشوید باید به امور او رسیدگی کنید؛ فرمان ناخودآگاه به مغز برای داشتن نظم در کارهاست.
افزایش سلولهای خاکستری:به طور قطع بازیهای کامپیوتری روی مغز تاثیر میگذارند. عکسبرداری از مغز افرادی که 30 دقیقه را صرف بازی کردهاند نشان میدهد حجم سلولهای خاکستری آنها بعد از دو ماه افزایش پیدا میکند. این موضوع ثابت میکند قسمتهای خاصی از مغز توسط بازیهای کامپیوتری تحریک شده و فعالیت بیشتری پیدا میکند. در بازی حیوانات خانگی مجازی شما باید شیوه رفتار با کاراکتر بازی را حدس بزنید و برای هر مشکل راهی پیدا کنید.
کاهش درد:شاید عجیب باشد، اما بازیهایی که مدت زمان طولانی شما را سرگرم میکنند، میتوانند درد بیماریهای مزمن را کاهش دهند. این روش خصوصا در میان کودکان بسیار کارساز است. بازی کردن توجه مغز را نسبت به درد و ناراحتی منحرف کرده و آستانه تحمل بدن را افزایش میدهد. آزمایشات نشان میدهد انسانها حین بازی کردن توانایی بیشتری برای تحمل درد دارند.
تمرین ارتباط اجتماعی: در بازیهای مدرن امروزی، دیگر شخصیتها با نمایش پیام یا شکل با دیگران ارتباط برقرار نمیکنند.
پس کاربرانشان مجبورند باتوجه به حرکتهای آنها، حالت چهره و حتی صداها منظور طرف مقابل را بفهمند. هرچقدر بازی پیشرفتهتر باشد، به همان اندازه مغز تلاش بیشتری برای درک پیامها خواهد کرد. تا چند سال دیگر رفتار کاراکترها به شدت طبیعی خواهد شد و بازیکنان با کمک آنها میتوانند روابط انسانی را تمرین کنند.
مدیریت منابع مالی: در بسیاری از بازیها داراییهای شما محدود هستند، پس شما مجبورید آنها را مدیریت کنید. برای مثال میتوان به تعداد سکهها در بازی پو اشاره کرد. همین عامل مغز شما را تمرین میدهد با کمترین هزینه بیشترین استفاده را ببرید. بسیاری از بازیهای کامپیوتری مغز را وادار به فکر کردن میکنند تا برای صرف داراییهای خود بهترین استراتژی را پیادهسازی کنید.
مردها بیشتر بازی میکنند یا زنها؟
شاید کسی باور نکند، اما مردم جهان تقریبا سه میلیارد ساعت از وقت خود را در هر هفته پای بازیهای کامپیوتری تلف میکنند اما سهم زنان از این اتلافوقت بیشتر است یا مردان؟
تقریبا همه انگشت اتهام را به سوی مردان میگیرند و معتقدند آنها هستند که ساعتها به صفحه موبایل یا کامپیوتر خود میخکوب میشوند اما تحقیقات نشان میدهد زنان نهتنها به اندازه مردان بلکه از آنها بیشتر وقت خود را به بازی کردن اختصاص میدهند. درصد زیادی از زنان اقرار کردهاند به جای انجام کارهای خانه و رسیدگی به همسر و فرزندانشان، بیشتر تمایل دارند وقت خود را صرف موبایل و اینترنت کنند. 20درصد از زنان هم بهطور مرتب در تختخواب وقت خود را به بازی کردن اختصاص میدهند.
بیش از 50درصد مردان رقابت و سرگرمی را علت اصلی بازی کردن عنوان میکنند، در حالی که دو سوم زنان بازی کردن را وسیلهای برای کاهش استرس خود میدانند.
زنان بیشتر علاقهمند به بازیهای فکری یا اجتماعی هستند، به طوری که 50درصد از آنها سعی میکنند این بازیها را روی گوشی تلفن همراه خود نصب کنند. در حالی که نوع بازی برای مردان چندان اهمیت ندارد و بیشتر سراغ بازیهایی میروند که حالت مبارزه و رقابت دارد. اما آیا سپری کردن ساعات طولانی برای بازی کردن میتواند روی روابط همسران تاثیرگذار باشد. متاسفانه 15درصد از زنان به این سوال جواب مثبت میدهند و معتقدند همسرانشان بازیهای کامپیوتری را بیشتر از آنها دوست دارند. خاصیت اعتیادآور بازیهای کامپیوتری آنقدر افزایش پیدا کرده که خیلی از مردم نمیتوانند بیش از چند ساعت خود را از تلفن همراه یا کامپیوترشان دور کنند.