» عمومی » مذهبی و حماسی » پایه های نهضت حسینی در وصیتنامه سالار شهیدان
مذهبی و حماسی

پایه های نهضت حسینی در وصیتنامه سالار شهیدان

آبان 10, 1393 0010

بعد از فَوت معاویه در سال 60 هجری، از طرف حکومت نامه ای به دست حاکم مدینه رسید مبنی بر بیعت گرفتن از امام حسین علیه السّلام برای خلافت یزید بن معاویه. این دستور قطعی بود، امام یا باید بیعت می کرد و یا کشته می شد، زیرا به سبب شخصیّت برجسته امام حسین علیه السّلام هم به لحاظ نَسَبی که نواده رسول الله صلّی الله علیه و آله است و هم به لحاظ فضائل بَرین که فردی شاخص در جامعه است، امکان ندارد ایشان زنده باشند ولی با یزید بن معاویه، بیعت نکنند. به بیان منطقی، زنده بودن امام و بیعت نکردن با یزید بن معاویه، “مانعة الجمع” است؛1 بیعت نکردن امام با یزید بن معاویه، مایه کاهش اعتبار خلافت وی و یا حتی سبب از بین رفتن مشروعیّت حکومت می باشد. برای همین، اگر امام علیه السّلام می خواهد زنده بماند، باید با یزید بن معاویه بیعت کند یعنی خلافت او را بپذیرد.

تکرار عبرت آموز تاریخ
نظیر این مطلب در جریان تعیین جانشین رسول خدا صلّی الله علیه وآله نیز اتّفاق افتاد. بعد از معرّفی جناب ابوبکر به عنوان خلیفه رسول الله صلّی الله علیه و آله، تعدادی از صحابه، خلافت او را قبول نکردند و با او بیعت نکردند؛ یکی از مخالفین، امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام بود امّا از آنجا که امام علیّ علیه السّلام در میان صحابه رسول خدا صلّی الله علیه و آله، برجسته ترین آنها بود، عدم بیعت ایشان به معنای عدم مشروعیّت حکومت تلقّی می شد؛ پس به هر قیمتی باید از حضرت علیّ علیه السّلام بیعت گرفته شود.2

چون بر سیّد الشّهداء علیه السّلام، روشن و واضح بود که بیعت گرفتن از ایشان برای یزید حتمی است، نهضت جهانی خود را آغاز کردند.

توجّه دارید که بیعت حضرت حسین بن علیّ با یزید بن معاویه به معنای تأیید خلافت یزید می باشد و سبب مشروعیّت حکومت او می شود از این رو امام در یکی از سخنان خود فرمودند: اگر در روی زمین هیچ پناهگاهی نداشته باشم با یزید بن معاویه بیعت نمی کنم.3

تصمیم امام، حرکت از مدینه به مقصد مکّه مکرّمه بود تا در ایّام عمره و حجّ یعنی ماه ذی القعده و ذی الحجّه که تعداد زیادی از مسلمانان برای انجام مناسک حجّ به حجاز می آیند، با ایشان ارتباط برقرار کرده و پیام نهضت و حرکت اصلاحی خود را به حاجیان برساند.

وصیتی که بارها باید خواند
حضرت اباعبدالله علیه السلاّم، هنگام خروج از مدینه، وصیّت نامه ای مرقوم کردند و نزد برادرشان محمّد بن حنفیّه گذاشتند. متن وصیّت نامه امام حسین علیه السّلام را با هم مرور می کنیم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
‏«هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ‏ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ]علیه السّلام[ فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِ‏ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ‏ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ‏ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ‏ قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ ». 4

ابتدای وصیّت با شهادت به وحدانیّت خدای متعال و نبوّت خاتم پیامبران محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و مسأله معاد، شروع شده است. امام به اصول دین اسلام اذعان و اقرار کردند که آیندگان در جریان نهضت حسینی، ایشان را خارجی (یعنی خارج از دین و آشوب گر) نخوانند. در ادامه هدف از نهضت خود را در سه مطلب مشخّص کردند:

اوّل، ایجاد اصلاح در امّت جدّ خود رسول الله صلّی الله علیه و آله؛ اباعبدالله علیه السّلام نهضت خود را در سال 60 هجری یعنی 50 سال بعد از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله آغاز کرد. برای درک عظمت نهضت حسینی، باید بدانیم در این 50 سال چه بر سر امّت اسلامی آمده که سیّد الشّهداء علیه السّلام راهی جز شهادت در راه خدا، نداشت5 و فرمود: «می خواهم در امّت جدّم اصلاح کنم.»6
دوم، امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف مهمّی که ضامن سلامت معنوی جامعه دینی است ولی متأسّفانه در عصر ما کمتر به آن توجّه می شود. امام حسین علیه السّلام فرمودند: «آیا نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل، نهی نمی شود؟ در چنین شرایطی مومن باید آماده لقاء خدا (و کشته شدن در راه خدا) باشد.»7

سوم، عمل کردن به سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله و علیّ بن أبی طالب علیه السّلام؛ “سیره” در زبان عربی از ماده “سِیر” است. سِیر یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن. “سیره” یعنی نوع راه رفتن، سیره بر وزن فِعلة است که در زبان عربی بر نوع دلالت می کند.8 معلوم می شود در 50 سال بعد از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله، چگونه سیره رسول الله صلّی الله علیه و آله و علیّ بن أبی طالب علیه السّلام تغییر کرده که سیّد الشّهداء علیه السّلام می فرماید: «می خواهم به سیره پدرم و جدّم عمل کنم».

در پایان هم به صورت یک قضیّه خبریّه محقَّق الوقوع فرمودند: «هر کسی دعوت حقّ مرا بپذیرد، خدا نسبت به حقّ اولی است (یعنی در واقع خواست خدای متعال را انجام داده است) و هر فردی که دعوت مرا نپذیرد، صبر می کنم تا خدا بین من و مردم، حکم کند».

به این نوشته امتیاز بدهید!

حامد کیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • ×