به گزارش پایگاه خبری شمس خبر، محبوبه سادات رضوینیا در نشست نقد و بررسی کتاب «عایده» با اشاره به این موضوع که سعی کردم مقدمهای جامع و کامل برای «عایده» بنویسم، اظهار کرد: کتاب، مسیر پرفراز و نشیبی را پشتسر گذاشت؛ زمانی که پیشنهاد نگارش کتاب به من رسید، مهمترین چالش من در اولین برخورد با این موضوع این بود که یک شهید ۱۷ ساله چه ویژگیهایی باید داشته باشد که من بتوانم درباره زندگیاش یک کتاب بنویسم اما وقتی به لبنان سفر کردم و با مادر شهید صحبت کردم، این چالش تبدیل به یک آشنایی جامع شد و متوجه شدم عقبهای که شهید علی اسماعیل دارد به خاطر مادر اوست؛ خاص بودن و کراماتی که علی در سن ۱۷ سالگی به آن رسیده بود در واقع راه هزار سالهای بود که او یک شبه طی کرد.
وی در خصوص راوی کتاب، «عایده سرور»، افزود: عایده برای من خاص است؛ او راوی خوبی است که در کلام شجاع است، از زیادهگویی پرهیز میکند و لبکلام را میگوید، این خصلتها مرا در مسیر نوشتن بسیار کمک کرد.
این نویسنده عنوان کرد: قرار بود سفر عایده به مشهد و گرفتن مصاحبهها یک هفته طول بکشد؛ در این یکهفته او در هتل بود و من صبحها برای گرفتن گفتوگوها پیش او میرفتم. بعد از گذشت یک هفته و پایان زمان حضور عایده در مشهد، متوجه شدم مصاحبهها کافی نیستند. با همفکری راوی به این نتیجه رسیدیم که خیلی چیزها باید به کتاب اضافه شود و لازم است بر روی برخی مطالب تمرکز بیشتری شود. به همین دلیل من عایده را به خانهام دعوت کردم و در طول ۳۴ روز گفتوگوها را ادامه دادیم؛ او در این مدت سه بار بلیت گرفت و لغو کرد، چون فکر میکردیم که گفتوگوها تمام میشود، اما این اتفاق نمیافتاد.
رضوینیا ادامه داد: همزمان با روایتگری عایده که به زبان عربی بود من به زبان فارسی آنها را پیاده میکردم. بعد از اتمام مصاحبهها، به تدوین کتاب و مصاحبههای تکمیلی پرداختم که هر مرحله سختیهای خودش را داشت. ترجمه اولیه را به محمدجواد مهدیزاده سپردم، اما ترجمه مصاحبههای تکمیلی را خودم انجام دادم. ترجمه و تنظیم گفتوگوهای تکمیلی بسیار زمانبر بود و حاصل ساعتها گفتوگوی من و عایده بود.
نویسنده اثر افزود: خیلی علاقهمند بودم که کتاب علاوه بر معرفی و شناخت شهدای حزبالله، مجموعهای کامل از لبنانشناسی و معرفی سبک زندگی در لبنان هم باشد. این جزئیات همان جزئیاتی بود که من در ۳۴ روز و در ضمن تعامل با عایده به آن رسیدم.
رضوینیا درباره اینکه در فرآیند تهیه و تدوین کتاب مجبور به حذف یا سانسور مطلبی بوده است یا نه گفت: با سانسور ویژهای مواجه نبودم فقط به دلایل امنیتی نام برخی افراد و یا مکانها را تغییر دادم.
وی در پاسخ به اینکه چرا این مادر شهید را انتخاب کرده است، اظهار داشت: فکر میکنم این نظر و کرامت خود شهید بود؛ مدتی بود عایده از کمتوجهی به شهیدش در لبنان گلایه داشت به همین دلیل پیشنهاد سخنرانی در روز ملی شهید در لبنان را رد کرده بود؛ همان شب علی به خوابش میآید و میگوید به زودی یک نفر از ایران کتاب من را مینویسد. در ابتدای کتاب هم از کرامات شهید گفتهام و خودم نیز بارها در حین نگارش کتاب عطر وجودی او را حس کردم.
در ادامه نویسنده کتاب «عایده» بیان داشت: عایده بارها گفته است زندگی من با جنگهای داخلی همراه بوده، من دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که عضو حزبالله باشد و بدون شک فرزندانم را برای شهید شدن تربیت میکنم. به نظر من عایده یک سبک زندگی است، سبک زندگی نماینده حزبالله. کسی که از کودکی مسیر خانوادهاش را نمیپسندد و راهش را تغییر میدهد.
وی با تاکید بر این موضوع که سعی کردم در کتاب به خاک و زمین و وطن بپردازم، اضافه کرد: عایده نماینده مام وطن است. عایده لبنان است که سرگذشت لبنان را در سرگذشت او میبینیم. راوی در جایی از کتاب میگوید من عاشق چیزهایی هستم که به زمین تعلق دارد. این جمله ممکن است به ظاهر ساده باشد، اما پشت آن معنای عمیقی وجود دارد. این زمین به معنای وطن و خاک است. این تعابیر برای مجاهدانی که در راه نجات سرزمینشان میجنگند، ملموستر است.
در ادامه نشست رضوینیا با برقراری تماس تصویری با «عایده سرور» امکان گفت وگوی او با حضار را فراهم کرد؛ عایده در ابتدای صحبتهایش با قدردانی از برگزاری این نشست و توجه به شهدای لبنان گفت: من از حضور شما در این جلسه سپاسگزارم. شما کسانی هستید که با قلمتان راه مقاومت را ادامه میدهید و این جلسه هم در راستای همین کار است. مناطق جنوبی لبنان بهصورت دائم بمباران و خانهها با خاک یکسان میشود و از آنها به جز سنگ و آجر چیزی باقی نمیماند اما مسئله ما سنگ و آجر نیست. ما به زودی خانههای جدیدی میسازیم حتی بهتر از قبلیها. حزبالله قطعاً پیروز خواهد شد و راه امام حسین (ع) را ادامه خواهیم داد.
سپس محمد قاسمیپور منتقد و مدرس ادبیات شفاهی پیرامون ادبیات شفاهی و کارکرد آن گفت: این روزها روایتگری از تاریخ شفاهی سهل و ممتنع است، چون هم کاری بسیار آسان است و هم کاری تخصصی است. اما امروز برای ثبت و ضبط خاطرات روایی باید تعهد و تخصص لازم را داشت و پویندگان این مسیر باید صبوری و حلم و علم لازم را داشته باشند. با توجه به شناختی که از رضوینیا دارم میدانم که خیلی زود به حیطه ادبیات شفاهی پا نگذاشته. چون در دهه گذشته زمینه کاری او رمان و داستان بوده و بعداً به ثبت و ضبط خاطرات شفاهی علاقهمند شد.
وی ادامه داد: یکی از اصول نگارش خاطرات شفاهی ایجاد ارتباط مؤثر بین راوی و مصاحبهکننده است؛ من در ملاقاتی که با عایده داشتم متوجه شدم که این ارتباط مؤثر بین او رضوینیا شکل گرفته است. با توجه به اینکه هم راوی خانم بود و هم مصاحبهکننده، زباندانی مصاحبهکننده باب همدلی را بیشتر فراهم کرد. ضمن اینکه از لحاظ دیدگاهها و باورهای اندیشگان نویسنده و راوی فضای نزدیکی به هم دارند. زیارتهای مشترک، عبادتهای مشترک و صحبتهای مشترک، مسافت جغرافیایی و تفاوت فرهنگی را بین نویسنده و راوی کاملاً از بین برده است. همین انس و نزدیکی صاحبخاطره با نویسنده سرنوشت کتاب را تغییر داده است.
این منتقد ادبی گفت: از موضوعات دیگر به این نکته میتوان اشاره کرد که جهاننگری راوی لبنانی با جهانگری ما ایرانیها متفاوت است؛ در این کتاب ویژگیهای فرهنگی لبنان را هم درک کردیم. در فرهنگ لبنان به واسطه سالها سیطره اروپا به ویژه فرانسه نوعی صراحت و بیتعارفی وجود داردکه در فرهنگ ما وجود ندارد. در جایی از کتاب راوی بیپرده بیان میکند که مادرش حجاب نداشته و با داشتن حجاب هم مخالف بوده، اما در عین حال او از عشقش به پدر و مادرش نیز صحبت میکند که این عشق و احترام در آموزههای دینی ما وجود دارد. یکی دیگر از ویژگیهای کتاب، نگاه جامعی است که به زندگی دارد. مثلاً در جایی عایده میگوید که به پیتزا علاقمند است و از بیان آن باکی ندارد و یا در جایی میگوید در زمان بلوغ علی به دلیل تغییر خلقیاتش از او فاصله گرفته بوده است.
قاسمیپور بیان داشت: راوی حافظه خوبی دارد و کار نوعی زیستنامه عایده است که تا تولد و شهادت فرزندش پیش میرود. همین سیر زندگی، شبیه یک فیلم سینمایی و یک روایت جذاب و خواندنی خواننده را با خود همراه میکند. نثر روان و ساختاربندی کتاب هم خواننده را به خوبی با خود پیش میبرد و خسته نمیکند و ذوق و شوق او را برمیانگیزد.
وی ادامه داد: هم شخصیت درونی و هم دنیای ذهنی عایده و هم شخصیت بیرونی، رفتارها و عملکرد اجتماعی او در کتاب خوب درآمده است؛ وقتی میگوئیم در روایت شخصیتپردازی نداریم، مصاحبهکننده موظف است با پردازش و سوالهای متفاوت به پردازش شخصیت راوی بپردازد. با حساسیت، کنجکاوی و پرسشهای درستی که رضوینیا داشته است شخصیت اصلی راوی به درستی نشان داده شده است. راوی دنیای ذهنی بسیار فعالی دارد. برای مثال خاطرهای را تعریف میکرد و همزمان درباره آنچه که در درون خودش در رابطه با آن اتفاق میگذشته هم توضیح میدهد. به همین دلیل میگویم که اگر من و رضوینیا راوی را به صورت حضوری دیدهایم از خوانندهای که او را ندیده خیلی جلوتر نیستیم، چون مخاطب با مطالعه کتاب میتواند شخصیت عایده را در ذهنش شکل دهد.
امکان ارسال دیدگاه برای این مطلب وجود ندارد.